به تماشای من تویی. شهرساز، تحیلگر داده، عاشق سفال و گیاهان
نامها و یادها: نقدی بر انتخاب نام مکانهای عمومی در ایران
امام خمینی نقشی در ایجاد و توسعه میدان نقش جهان یا مسجد شاه عباسی نداشت اما میدان امام یا مسجد امام اصطلاح جاافتادهای در سطح جامعه است. وقتی کسی در توسعه، مرمت و نگهداری مکان نقشی نداشته چرا باید نام او ذکر شود؟ البته اسم میدان نقش جهان یا میدان شاه مهمتر از آن است حتی ناصرالدین شاه، رضاشاه یا دیگرانی که برای مرمت این مجموعه تاریخی اقدام کردند، اسمش را عوض کنند.
چو خواهی که نامت بود جاودان مکن نام نیک بزرگان نهان
در جنگ جهانی اول، اواخر دوره قاجار و در پایان قرن ۱۳ شمسی، حدود ۲ میلیون نفر ایرانی بخاطر قحطی مردند. در چنین شرایطی شاه حریص و بیشعور قاجار بزرگترین محتکر غلات بود. مرگ و تباهی میلیونها ایرانی پشیزی برای سود شاه قاجار ارزش نداشت. این نمونه را گفتم تا بدانید رضاشاه در چه وضعیتی به حکومت ایران رسید و در چه شرایطی به توسعه ایران همت کرد.
بعد از انقلاب، نام خیابان شاهرضا به خیابان انقلاب اسلامی تغییر کرد.
برای آشنایی بیشتر با روحیات پهلوی پدر و پسر دعوت میکنم به پادکست نقال باشی گوش کنید. علی جان آردم، دمت گرم که روش جذاب و آموزندهای را برای بازخوانی تاریخ ایران به ما هدیه دادی. شما و تیمتان فوقالعادهاید.
رضاشاه به پشتیبانی مجموعهای از خردمندان و کارآفرینان ایرانی برنامههای گستردهای را برای توسعه کشور راه انداخت اما هیچ خیابان، معبر و میدانی در جمهوری اسلامی به نام شخصیتهای دوران پهلوی وجود ندارد مگر یک خیابان که به نام سیاستمدار ارشد پهلوی اول، که بدون تغییر و حذف باقی مانده است. این خیابان به نام علی اکیرخان داور، «داور» نام دارد و همان خیابانی است که کاخ دادگستری در ناحیه مرکزی تهران قدیم بر آن مشرف است.
داور بعد از اقامت ۱۰ ساله در ژنو و تحصیل، به وزارت عدلیه (دادگستری) ایران رسید. از علی اکبر داور با عنوان پدر بوروکراسی نوین ایران یاد می شود.
برای آشنایی با افکار و اقدامات علی اکبر داور به رادیو تراژدی گوش کنید. رادیو تراژدی به معرفی شخصیتهای کمتر شناخته شده و بسیار تاثیرگذار میپردازد. من جذب روایت دراماتیک و لحن پرکشش گوینده شدم. روایت جوری انتخاب شده که به زندگی و نگاه امروز ما نزدیک باشد.
بنابه حال و هوای این مطلب، دو قسمت دیگر رادیو تراژدی را پیشنهاد میکنم. یکی «محسن آزمایش؛ تاجر تنها» که داستان ساختن برند بزرگ و پرآوازه آزمایش است. کارخانهای که با انقلاب به خاک سیاه نشست.
قسمت دیگر در مورد «علی خسروشاهی، بنیانگذار گروه صنعتی مینو» و دیگری داستان «برادران خیامی؛ مرثیهی خانوادگی» است. داستان کارآفرینان ایرانی را بشنوید که چه مسیر سختی را طی کردند و نهایتا چطور مصادره شدند. داستان خانواده خسروشاهی را پادکست اکوتوپیا هم نقل کرده. اموالشان که مصادره شده هیچ دیگر نامی هم نه بر خیابانی، مدرسهای، معبری برایشان نیست. سرنوشت تلخیست.
از هر کسی که بگذریم، از علی نقی عالیخانی نمیشود به سادگی گذشت. با مدیریت و هدایت وزارت اقتصاد، اقتصاد ایران در طول یک دهه، رشد اقتصادی +۱۰ درصد را تجربه کرد. یکی از مهمترین توسعههای اقتصادی دنیا دهه ۴۰ شمسی ایران بود.
برای درک چنین دستاورد باشکوهی مقایسه کنید با رشد اقتصادی مجموع صفر ایران در دهه ۹۰ شمسی. یا قیمت دلار از ابتدای انقلاب تا کنون ۵۰۰۰ برابر شده. به عبارتی دراین دوره ۴۰ و چند سال ارزش ریال ۵۰۰۰ برابر ضعیف شده است.
مخفی شدن پشت نامهای ارزشمند
تاریخ ایران مجموعه بینظیری از دانشمندان و سیاستمداران را در خود جای داده که لایق نام معابر و میدانهای ایران هستند. در حالی که بسیاری از این نامها سربهمهر و مخفی باقی ماندهاند، نام بسیاری از مکانهای عمومی به شهدا اختصاص یافته. شکی در ارزش و جایگاه شهیدان در ثبات و بقای ایران نیست اما مکان باید بازتاب هویت جمعی باشد. مثلا نام مجید شریف واقفی که از رهبران سازمان مجاهدین خلق بود و در نزاعهای درون سازمانی کشته شده چرا باید به یک خیابان در اصفهان برسد؟
در نمونه دیگر، خیابان آپادانای اصفهان به شهید قدوسی تغییر نام داده. یا خیابان مهرداد شده شهید قندی. این گذرها هویت و اعتبار ندارند که نامشان به این راحتی تغییر میکند؟ من به شخصه ازین تغییر نامها برداشت مثبتی ندارم. فکر میکنم کسانی عمدا تاریخ را به قبل و بعد از اسلام، یا قبل و بعد جمهوری اسلامی تقسیم میکنند تا دستاوردی برای خود بسازند. چه اعتباری مهمتر و محکمتر از خون شهید.
تشکر و قدردانی
خوشحالم که شهرداری اصفهان رویه مثبت و سازندهای را برای زندهنگه داشتن نام بزرگان اصفهان پیش برده. نمونه خوب آن سردیس زاون قوکاسیان، هنرمند سینمای ایران و نصب سردیس هنرمندان مقابل متروپل.
مطلبی دیگر از این انتشارات
ایستادن برای کرامت انسان: ایستادن برابر حامیان علی کریمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
ما کی اینقدر بیرحم شدیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا امام خمینی گفت: آب و برق مجانی