هم‌افزایی اشتباهات کوچک به فاجعه‌های بزرگ ختم می‌شود

به حالات زیر فکر کنید:

وضعیت یک: اگر نیمه شبی خلوت یک خودرو از چراغ قرمز را رد کند چه هزینه‌ای باید پرداخت کند؟

وضعیت دو: اگر ده ثانیه قبل یک موتورسیکلت همان چهارراه را رد کند چه هزینه‌ای ایجاد می‌کند؟ مطمئنا بیشتر از وضعیت قبلی نیست!

وضعیت سه: حالا اگر وضعیت یک و دو هم‌زمان اتفاق بیافتد چه هزینه‌ای در پی دارد؟

مطمئنا هزینه اینقدر سنگین هست که نیازی به توضیح نیست.

هم‌افزایی اشتباهات کوچک کشنده است

حالا کل شهر را در نظر بگیرید.

  • بعضی در یک خیابان باریک دوبل پارک می‌کنند.
  • موتورسیکلت‌ها که در پیاده‌رو حرکت می‌کنند.
  • عابرپیاده که در چراغ قرمز از خیابان عبور می‌کند.
  • راننده‌های که پشت فرمان با تلفن حرف می‌زنند.
  • موتورسواری که کلاه ایمنی را به دسته موتور می‌اندازد.
  • راننده‌ای که به عابر اجازه رد شدن از خط عابرپیاده نمی‌دهد؛‌ حتی سرعتش را زیاد می‌کند.
  • تعدادی مدام خط عوض می‌کنند تا از لابلای جمعیت کوتاه‌ترین و سریع‌ترین مسیر را پیدا کنند.
  • هنگامی که افراد زیادی ترجیح می‌دهند به جای اتوبوس یا تاکسی از خودرو شخصی استفاده کنند.

واقعا ما در میدان جنگ زندگی می‌کنیم

این‌ها زرنگی نیست؛ خلاف‌های کوچکی هستند که انباشتگی‌اش تکان‌دهنده است. به عنوان نمونه، آمار پزشکی قانونی می‌گوید در سال ۹۶، ۳ هزار و ۸۶۲ نفر موتورسیکلت‌سوار در حوادث رانندگی جان خود را از دست داده‌اند. به این آمار اضافه کنید هزار نفری زخمی یا معلول شده‌اند. فقط یک سال، فقط موتورسیکلت. حالا بیایید آمار ده ساله همه ترافیک‌ها را ببینیم.

در طی ده سال، از ۸۵ تا ۹۵، آمار تلفات رانندگی ۲۳۸ هزار نفر بوده است. این در حالی است که در یک دهه اخیر تلفات جاده‌ای سیر نزولی داشته است. آمار تلفات جاده‌ای ۲۰۱۸ آلمان ۳۲۱۴ نفر بوده است. آمار ایران با کشورهای اروپایی قابل قیاس نیست؛ باید رفت سراغ کشورهای خطرناک یا عظیم. مثلا آمار تلفات جاده هند ۱۴۰ هزار نفر است. چین در حدود ۷۰۰ نفر روزانه کشته می‌دهد که در سال می‌شود در حدود ۲۵۵ هراز نفر.

آمار تلفات ترافیکی هلند در بیست سال اخیر نصف شده است. از حدود ۱۴۰۰ نفر به ۷۰۰ نفر.
آمار تلفات ترافیکی هلند در بیست سال اخیر نصف شده است. از حدود ۱۴۰۰ نفر به ۷۰۰ نفر.

ما رانندگی می‌کنیم یا خودکشی

اگر تلفات رانندگی را نسبت به جمعیت بسنجیم، ایران یکی از خطرناک‌ترین کشورها برای رانندگی است.

فقط خودم در ۱۵ سال اخیر ۵ تصادف داشتم. دو تایش داستان مرگ و زندگی بود.

هزینه مادی هر کشته

بعضی از مردم قدرت پیش‌بینی و تصور خطرات احتمالی را ندارند. بارها دیده‌ام بعضی با پراید با سرعت بالای ۱۲۰ به ماشین جلویی می‌چسبانند تا طرف مجبور شود راه دهد. این افراد اساسا درکی از خطر ندارند یا شاید برایشان مهم نیست چه اتفاقی می‌افتد. همین یک نفر، می‌تواند بزرگراهی را برای دو ساعت کامل قفل کند. به قول دکتر ابطحی، استاد عمران دانشگاه صنعتی اصفهان، کشته شدن همین آدم حدود دو میلیارد (سال ۸۵) هزینه دارد (با احتساب هزینه مراسم‌ها و حضور اطرافیان در مراسم). عدد به روز شده را ندارم. اما حتما چندین برابر شده است.

هزینه‌های جراحت‌ها را جدا حساب کنید!

رانندگی نادرست هزینه انباشته دیگری هم در پی دارد: آلودگی هوا، خاک و آب. می‌توان تاثیر منفی این هزینه را بر سلامت سنجید و سپس نتیجه گرفت چقدر کیفیت زندگی را کاهش و چه مدت از عمر ما را کم می‌کنند. این رویکرد اتحادیه اروپاست که دقیقا میزان آلودگی هوا و تاثیر منفی آن را به شهروندان گزارش می‌دهد تا همگی احساس مسئولیت کنند. به عنوان مثال در صورت پاک شدن هوای شهر حدود ۵ تا ۶ ماه به عمر لهستانی‌ها و حدود ۲ ماه به عمر هلندی‌ها اضافه می‌شود.

هنر برنامه‌ریزی شهری

تلفات ترافیک از ابتدا در کشورهای پیشرفته کم نبود، آن‌ها با برنامه‌ریزی مستمر آن را کم کردند. به عنوان مثال ژاپن از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۰ تلفات رانندگی‌اش را ۸۰ درصد کاهش داد. نمودار بالا نشان می‌دهد از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۷ تلفات رانندگی هلند ۵۰ درصد کم شده است. همه این‌ها به لطف برنامه‌ریزی‌های دقیق و سنجیده برای بهبود سلامتی و دسترسی اتفاق افتاده است.

هنر برنامه‌ریزی شهری همسو کردن منافع خرد و کوتاه مدت با منافع کلان و بلند مدت است. برای کنترل رفتارهای جمعی ابزارهای متنوعی وجود دارد: از قوانین محکم و اجباری گرفته، تا کسب فعالیت‌های انتخابی و مشارکتی. همین طور ابزارهای قوی نظارتی برای اعمال قانون طراحی شده است.

بارسلونای دردسترس و ایمن
بارسلونای دردسترس و ایمن


خلاصه کلام

من با بررسی فرهنگ ترافیکی نشان دادم هم‌افزایی اشتباهات کوچک به فاجعه‌های بزرگ ختم می‌شود. شاید آن طور که باید و شاید این تلفات به چشم ما نیاید چون به آن عادت کرده‌ایم. اگر به کشورهای دیگر، نه اصلا به همین کیش خودمان! بروید کمی حساب دستتان می‌آید.

به نظرم ما اشتباهات کوچک را زیاد دست کم می‌گیریم. برنامه‌ریزی درست می‌تواند به میزان قابل توجهی از حجم مساله بکاهد. با این حال باز هم بخش عمده‌ای از مساله به فرهنگ برمی‌گردد. توهم دانستن، سهل‌انگاری، شتاب‌زدگی در تصمیم‌گیری، عدم مسئولیت‌‌پذیری، نزدیک‌بینی، منفعت‌طلبی کوتاه مدت باعث می‌شود رفتارهای غیرمسئولانه و غیراخلاقی انجام دهیم.



از این که این نوشته را خواندید ازتان متشکرم. شاید مطالب زیر را هم بپسندید: