معرفی و نقد کتاب
نظریه انتخاب
"چطور میتوانم طبق میل خودم زندگی کنم و همزمان با کسانی که به آنها نیاز دارم، کنار بیایم؟"
این، سوال مهمی است که تقریباً همه هنگامی که احساس بدبختی و ناراحتی میکنیم از خودمان میپرسیم. ویلیام گلاسر (بنیانگذار نظریه انتخاب)، در سراسر کتابش میخواهد به این سوال پاسخ دهد.
او در کتاب نظریه انتخاب میگوید: "بعد از ۴۰ سال روانپزشکی، برای من مسجل شدهاست که تمام آدمهای ناراحت، مشکل واحدی دارند؛ آنها نمیتوانند با کسانی که میخواهند با آنها خوب کنار بیایند، خوب کنار بیایند." گلاسر معتقد است که روانشناسی، تا پیش از نظریه انتخاب، کمک چندانی به حل مشکلات ارتباطی انسانها نکردهاست. وی روانشناسی کنونی را روانشناسی کنترل بیرونی مینامد.
کنترل، میتواند به ظرافت یک نگاه مخالفت آمیز یا به صراحت یک تهدید باشد، اما هرچه هست تلاشی برای مجبور کردن آدمهاست تا کاری را انجام بدهند که ممکن است نخواهند انجام بدهند. فرض عملیاتی ساده روانشناسی کنترل بیرونی آن است که اگر آدمهای خطاکار را تنبیه کنیم، کاری را انجام خواهند داد که ما میگوییم درست است و اگر به آنها پاداش بدهیم کار مورد نظر ما را ادامه خواهند داد.
ما یاد گرفتهایم که کنترل دیگران، بهترین راه هست. اما در حقیقت، روابطِ بر مبنای کنترل کردن، عامل اصلی بدبختی ماست. این کتاب، به این حقیقت میپردازد که اعتقاد داشتن به کنترل بیرونی و استفاده از آن به همه، اعم از کنترلکننده و کنترلشونده لطمه میزند. برای مثال، مردی که با زنش بدرفتاری میکند، خودش هم رنج میکشد؛ هرچند نه به اندازه زن و خانوادهاش! او نیز قربانی روانشناسی کنترل بیرونی است. او با انتخاب عملی که انجام میدهد، خوشبختی را از دست میدهد. این روانشناسی به قدری فراگیر است که در تمامی شئونات زندگی ما رسوخ کرده است. روانشناسی کنترل بیرونی به خوشبختی، سلامتی، زندگی مشترک، خانواده، تربیت و تمایل به کار باکیفیت لطمه میزند.
تفاوت نظریه انتخاب با روانشناسی کنترل بیرونی
نظریه انتخاب بر اختیار و قدرت انتخاب انسان تأکید میکند و میگوید این خود ما هستیم که رفتارها و احساساتمان، از جمله احساس بدبختیمان را انتخاب میکنیم. دیگران، نه میتوانند ما را بدبخت کنند و نه خوشبخت. تمام چیزی که از دیگران میتوانیم بگیریم و تمام چیزی که به دیگران میتوانیم بدهیم، اطلاعات است. اطلاعات، بهخودیخود نمیتواند ما را وادار به انجام کاری یا داشتن احساسی کند. اطلاعات وارد مغز ما میشود و مغز آن را پردازش میکند و بعد تصمیم میگیریم که چه کار کنیم. همانطور که به طور مفصل در این کتاب توضیح داده میشود، ما تمام اعمال و افکارمان را به شکل غیرمستقیم و تقریباً تمام احساسات و بخش عمدهای از فیزیولوژیمان را انتخاب میکنیم. مثلاً بسیاری از ما معتقدیم که "به تلفنمان پاسخ میدهیم چون تلفن زنگ میخورد". در این عقیده، صدای زنگ تلفن، نقش کنترل بیرونی را بازی میکند. مبنای این عقیده، یعنی انگیزش بیرونی، اشتباه است. پاسخ دادن ما به تلفن، به این دلیل نیست که تلفن زنگ میخورد، بلکه چون میخواهیم به آن پاسخ بدهیم به آن پاسخ میدهیم. اگرچه همیشه فوری و بیدرنگ به تلفن پاسخ میدهیم، ولی این ما هستیم که تصمیم گرفتهایم به آن پاسخ بدهیم و پاسخ دادن به تلفن را انتخاب کردهایم. زنگ تلفن و تقریباً هر چیزی که ادراک میکنیم از جمله ادراکات جسمانی ما، اطلاعات هستند. ولی اطلاعات، کنترلکننده نیستند. نظریه انتخاب توضیح میدهد که محرکی، به این معنا که بتواند پیوسته انسان را کنترل کند تا انتخاب خاصی انجام دهد، اصلا وجود ندارد. چون اطلاعات، ما را به هیچ کاری وادار نمیکنند، پس میتوانیم اطلاعات را نادیده بگیریم یا هر طور که صلاح میدانیم در قبال آن عمل کنیم. ما ماشین نیستیم. ما طوری برنامهریزی نشدهایم تا مثل ماشینها، به کنترل بیرونی، همیشه یک جور جواب بدهیم. وقتی کاری را انجام میدهیم که به ما گفتهاند انجام بدهیم، در واقع بر اساس اطلاعاتی که داریم، انجام دادن آن را انتخاب میکنیم.
چند اصل نظریه انتخاب
- ما فقط رفتار خودمان را میتوانیم کنترل کنیم. در عمل، هیچ کس نمیتواند ما را مجبور کند کاری را که نمیخواهیم، انجام بدهیم. مگر آنکه ما را به شدت تنبیه یا تهدید به مرگ کند. وقتی هم که کاری را زیر فشار تنبیه انجام میدهیم، به ندرت آن را خوب انجام میدهیم.
- ما فقط به دیگران اطلاعات میدهیم و از دیگران اطلاعات میگیریم. حق انتخاب ما نیز در این است که با این اطلاعات چگونه برخورد کنیم.
- مشکلات روانشناختی درازمدت، مشکلات رابطهای هستند. مشکلات رابطهای، تا حدودی علت مشکلات دیگری چون درد، خستگی، ضعف و برخی بیماریهای مزمن، که معمولاً به آنها بیماریهای دستگاه خودایمنی گفته میشود، نیز هستند.
- وقایع دردناک گذشته، اگرچه با شخصیتی که هم اکنون داریم خیلی رابطه دارند ولی زنده کردن دوباره آنها کمک چندانی به کاری که هم اکنون باید انجام بدهیم، یعنی بهبود بخشیدن روابط کنونیمان، نمیکند.
- ما تحت فرمان ۵ نیاز ژنتیکی هستیم: نیاز به زنده ماندن، نیاز به عشق و تعلق خاطر، نیاز به قدرت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح.
برای اطلاع از انتشار خلاصه کتابهای بعدی ما، صفحه ویرگول یا اینستاگرام انتشارات رسا را دنبال کنید.
خرید کتاب نظریه انتخاب با ۲۰ درصد تخفیف (کد تخفیف: ChoiceTheory)
مطلبی دیگر از این انتشارات
در این اوضاع، از دست من چه کاری برمیآید؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
گفتگوهای حساس و سرنوشتساز
بر اساس علایق شما
تولدمه ؛)🧸