من الهه گلکار عاشق ریاضی و ادبیات و نوشتن و خواندن رمان و مقالات هستم آرزویم این است که روزی مرزبندی ذهنی بین انسانها برداشته شود و همه علاوه بر عشق ملی وفرهنگ وباورشون عاشق هم و دوستار هم باشیم
نامیرا
اگر شما به مطالعهی داستانی با نگاهی نو به واقعهی عاشورا علاقمندید و به دنبال خواندن کتابی با پیشزمینهی تاریخی هستید، این کتاب به شما توصیه میشود.
کتاب نامیرا اثر صادق کرمیار است. کرمیار برای اولین در سال ۱۳۸۸ کتاب مشهور خود با نام «نامیرا» را منتشر کرد. صادق کرمیار در «نامیرا» با نگاهی متفاوت روایتی از واقعهی کربلا را برای مخاطب خود نقل میکند. این کتاب که تا به امروز به چاپ سی و هشتم خود رسیده است، در طی چهارده سال گذشته جوایز متعددی را نیز از آن خود کرده است. این کتاب به زبان عربی نیز ترجمه شده و در کشور لبنان منتشر شده است.
درباره کتاب رمان نامیرا
صادق کرمیار در رمان نامیرا با نگاهی نو به واقعهی عاشورا پرداخته است. صادق کرمیار ایدهی نوشتن کتاب را تفکر دربارهی «عبدالله بن عمیر» و چرایی واقعهی کوفه میداند و در این کتاب به بیان تصمیم مردم کوفه برای دعوت از حسین بن علی (ع) و سپس تردیدها و عهدشکنی و عقبنشینی این مردم میپردازد. کرمیار در نامیرا به صراحت تاکید میکند که انگیزهی بسیاری از مردم کوفه از دعوت حسین بن علی (ع) منافع مادی و دنیوی بوده است. کرمیار با بیان روایتی از عبدالله بن عمیر که از شهدای واقعهی عاشوراست، همین نکات مبهم رفتار مردم کوفه با امام زمانشان را بررسی و نقل میکند.
خلاصه کتاب نامیرا
داستان کتاب نامیرا که روایتی با راوی سوم شخص است از آنجایی شروع میشود که عبدالله بن عمیر پیش از عاشورا با همسرش در راه نخیله است که تشنه میمانند. آنها در راه با انس بن حارث که در بیابان در انتظار قافلهی امام حسین (ع) نشسته است روبهرو میشوند. انس به عبدالله و همسرش آب میدهد. کمی بعد عبدالله با کاروانی مواجه میشود که مورد حملهی راهزنان قرار گرفته است. عبدالله و سوارانش به کاروانیان کمک میکنند و راهزنان را فراری میدهند. پس از آن عبدالله میفهمد بار کاروان متعلق به «سلیمان» کاروانسالار و شریکش «عباس» است.
سلیمان که در حملهی دزدان زخمی شده و امیدی به نجات خودش نمیبیند کاروان را به عبدالله میسپارد و او را قسم میدهد اموال عباس را که در حجاز کشته شده، به همسرش «ام ربیع» برساند. با این حال سلیمان زنده میماند و ام ربیع را ملاقات میکند و رازی را برای او آشکار میکند. رازی که ام ربیع باید آن را به پسرش بگوید. اندکی بعد ربیع تصمیم میگیرد همراه مادرش، «بنیکلب» را به مقصد شام ترک کند. آنها در مسیر شام به راهزنان برمیخورند و ربیع در درگیری با آنها زخمی میشود. «عمرو بن حجاج» به بنی کلب میرود و آنان را از دست راهزنان نجات میدهد. عمرو میخواهد ربیع و مادرش را به بنیکلب برساند. ربیع قبول نمیکند.
عمرو بن حجاج تصمیم میگیرد آنها را به خانهی خودش در کوفه ببرد. او در خانه دختری به نام سلیمه دارد. ربیع و سلیمه به هم دل میبازند. هر دوی آنها بین حقانیت امام حسین(ع) و یزید تردید دارند. بحثها و استدلالهای طولانی میان آن دو در میگیرد که از جمله مهمترین و پررنگترین بخشهای کتاب نامیرا به حساب میآید.
در پی بحثها و پرسشها و همصحبتیهای مختلف، عبدالله که البته نامهای به امام حسین (ع) برای دعوت از او ننوشته بوده است، برای یاری ایشان درنگ نمیکند و به همراه همسرش ام وهب شبانه خود را به صحرای کربلای میرسانند. عبدالله از جمله یاران باوفای امام حسین (ع) است که در روز عاشورا به همراه ایشان به شهادت رسید.
اگر شما به مطالعهی داستانی با نگاهی نو به واقعهی عاشورا علاقمندید و به دنبال خواندن کتابی با پیشزمینهی تاریخی و تحلیلی از آنچه در محرم ۶۱ ه.ق در کربلا رخ داد و داستانهای مربوط به این واقعه هستید، این کتاب به شما توصیه میشود. علاوه بر این، کتاب به علاقمندان به خواندن رمانهای مذهبی و تاریخی نیز به شدت پیشنهاد میشود.
چرا من این کتاب را انتخاب کردم؟
هر چند که صادق کرمیار برای نگارش رمان نامیرا حوادث تاریخی حول واقعهی عاشورا را مطالعه کرده است و ارجاعات تاریخی داستان «نامیرا» مستند هستند، داستان روایتی نو و تازه در بارهی این واقعه است و همین نگاه بیسابقه به واقعهی عاشورا این کتاب را از سایر کتابهای مربوط به عاشورا متمایز کرده و آن را به کتابی خواندنی تبدیل کرده است.
از جمله کتابهای پرمخاطب او میتوان به رمان «دشتهای سوزان»، رمان «نامیرا» و رمان «خداحافظ دوکوهه» اشاره کرد. آخرین اثر او با نام «شیدایی» در سال ۱۴۰۰ منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی جوانانی است که در جنگ حضور داشتهاند و زندگیشان برای همیشه زیر سایهی سیاه جنگ قرار گرفته است.
چرا نامیرا؟
پیش از خواندن کتاب نامیرا مخاطب دربارهی دلیل انتخاب این نام برای چنین روایتی دچار ابهام خواهد بود که نام «نامیرا» اشاره به کدام شخصیت و یا اتفاق کتاب دارد. ابهامی که فقط با خواندن کتاب به طور کامل رفع خواهد شد. نام «نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دارد و نشاندهندهی نامیرایی کربلایی که به وسعت کل زمین گسترده شده است و عاشورایی که در هرروز و هرزمان جریان دارد است.
پارههایی از متن کتاب:
امربیع بر سکوی کنار تنور نشسته بود و گندم در هاون میکوبید. لحظهای بعد، دست از کار کشید و رو به پنجرهی اتاقی کرد که ربیع و سلیمه با یکدیگر گفت و گو میکردند. او تنها ربیع را دید که پشت به پنجره ایستاده بود و سلیمه را ندید که در گوشهی اتاق پای صندوقچهای نشسته بود و لباسهای ربیع را مرتب میکرد. بعد در صندوقچه را گذاشت. ربیع ایستاده بود و در حالیکه ردا به تن میکرد، به سخنان سلیمه گوش میداد که میگفت: «هر وقت پدرم خشمگین میشد، من لباس رزم به تن میکردم و او از هیبت پسرانهی من لذت میبرد و خشمش فروکش میکرد. او که شمشیر زنی و اسب سواری به من میآموخت، همواره کینهی شامیان را در دلم میکاشت. من از دختر بودن خود شرمنده و نفرتزده بودم و هر وقت دلم میگرفت به خانهی عمهام، که همسر هانی بن عروه است، میرفتم و به تلافی رفتار پدرم، از اهل شام و معاویه به نیکی یاد میکردم. هانی هم لبخندی میزد و مرا آرام میکرد. بعد از معاویه و خاندانش میگفت و از علی و پسرانس، از عمار یاسر و حجر بن عدی، از ابوذر و مالک اشتر ... و من دریافتم که خاندان امیه چگونه با نیرنگ و فریب بر مسلمانان مسلط شدند و هرگز به دین رسول خدا عمل نکردند.»
ربیع آرام به او نزدیک شد و به کنایه سخن گفت:«از هانی نپرسیدی که چرا مسلمانان خون یکدیگر را میریزند تا دین رسول خدا را یاری کردهباشند؟! در حالیکه رسول خدا جز با مشرکان و کفار نمیجنگید؟!»
سلیمه انتظار چنین سخنی را از ربیع داشت و پیدا بود پیش از این نیز با یکدیگر بسیار گفتگو کرده بودند. خونسرد سر بلند کرد و به ربیع نگریست و گفت: «پرسیدم!»
اما ربیع انتظار این پاسخ را نداشت. پرسید:
«خب چه گفت؟»
«گفت بنیامیه از دین خدا بهره نمیگیرند، مگر آنچه آنها را به دنیا نزدیک میکند. آنها در عمل فرمان خدا را بر خود مشتبه میسازند تا عذری برای گناهانشان داشته باشند.»
https://youtu.be/ehTiLM0DMF8?si=nl3F1em0pE0zZLvx
عزیزانم لینک فایل صوتی بخش اول کتاب خدمتتان ارسال میکنم.
هشتگ #بیرق سرخ
منابع: از خلاصای بر کتاب نامیرا از انتشارات روشنا و طاقچه
مطلبی دیگر از این انتشارات
فصل شیدایی لیلاها
مطلبی دیگر از این انتشارات
حسین وارث آدم (علی شریعتی )
مطلبی دیگر از این انتشارات
سقای آب و ادب