چطور بیماری ها رو دور نگه داریم؟

به نام خدا

وقتی مریض میشیم، میریم پیش پزشک، دارو میخوریم، واکسن می سازیم، عمل جراحی، پرهیز غذایی و غیره که همه ش خوبه و از رحمت های خداونده.

اما اصلا چرا بیمار میشیم؟ میشه بیمار نشد؟ چرا در یک دوره هایی از تاریخ، بیماری کمتره؟ منشا بیماری کجاست؟

منشا بیماری منحصراً توی فکر ماست و به طور خاص، از شرک ما شروع میشه. شرک، نه به این معنی که ما بُت می پرستیم. شرک به این معنی که این عالَم رو یگانه و یکپارچه ندونیم. اون یک من رو که حقیقتا وجود داره، یعنی خداوند رو، تکه تکه کنیم به میلیاردها منِ مستقل: انسانها، گیاهان، حیوانات، مواد، و بعد هرکدوم رو صاحب اثری مستقل بدونیم.

این دیدگاه اشتباه، چطور ما رو بیمار می کنه؟

وقتی تو برای خودت من مستقل تصور میکنی، مثلا میگی من حامدم. حامد شروع میکنه برای خودش قلعه درست میکنه، اجازه نمیده چیزی از قلعه بره بیرون (=بخل)، تلاش میکنه با تمام توانش که منافع رو جذب کنه (=حرص)، مواقع تنهایی همه ش نگرانه که نکنه از دست بدم (=ترس)، قلعه های بغلی یعنی بقیه آدمها رو که می بینه میگه چرا اون داره من ندارم (=حسادت) و استرس های بی پایان...

امروزه دیگه بسیاری از محققانِ سلامتی اثبات کردن که استرس باعث میشه به غذاهای مضرّ میل پیدا کنی، استرس ایمنی بدنت رو کاهش میده، استرس...

مساله این نیست که تو معتقد به طبّ سنتی هستی یا طبّ مدرن. وقتی یگانگی با کل رو فراموش کردی، سرکنگبین هم عامل صفرا میشه! وقتی من منم، تو تویی و خدا هم خداست، در کنار میلیاردها منِ مستقل دیگه، در اون صورت، عمل جراحیِ بهترین پزشکان هم موفق پیش نمیره. چون بدن تو بخاطر این طرز فکر، پذیرای سلامتی نیست.

اصل مساله این نیست که باید علم پیشرفت کنه تا علت و داروی بقیه بیماریها هم پیدا بشه. همیشه پاتوژن ها چند قدم از علم بشر جلوترن، مگر اینکه به "توحیدِ من، یگانگی ما، تو خودمی" رو بیاری.

اصل مساله این نیست که داروها رو از طبیعت می گیری یا با واکنش شیمیایی میسازی.

اصل مساله این نیست که برای سلامتی، باید ژنتیک و وراثت سالم داشت. تفکرِ ناسالم ِ آلوده به شرک، ژنتیک خوبت رو به مرور برات خراب میکنه و یقیناً نسل های بعدیت از این سلامتی، بی بهره میشن.

حتی اصل مساله این نیست که چقدر برای سلامتی، دعا و نذر میکنی. دعاها و صدقات برای اینه که به ما بفهمونه "موثر فقط خداست" یعنی "من، فقط خداست. منِ دوم در کار نیست".

یادمون باشه که حتی طب اسلامی هم از این قاعده (یعنی توحیدِ من) مستثنا نیست. یعنی اگر پیامبر اکرم ص درباره فلان خوردنی توصیه کرده باشن، باز هم نباید اونو از خدا جدا بدونی. اون دارو فقط باذن الله داروست.

ممکنه بگی اینها ادعاست! اثباتش کو؟

خواهم گفت: اثباتش کاری نداره: کافیه یک روز با عباراتی که در این مقاله آوردم زندگی کنی و سلامتی و نشاط رو حس کنی! این موضوع بسیار جدّی و کاربردیه! استاد ما چندسال پیش از این، با چند جلسه گفتگو با یک زوج نابارور بر مبنای همین نگرش توحیدی، تونست اونا رو با موفقیت درمان کنه و ... اون زوج، اولین فرزندشون رو به دنیا آوردن?

در آخر، روایتی داریم با این مضمون که خداوند فرمود به یکی از پیامبرانش، میدونی چرا اونقدر بیماری و گرفتاری برات ایجاد شد؟ گفت نه. فرمود وارد مجلس ستمگری شدی و برای لحظاتی اون رو موثر دیدی.


چطور بیماری ها رو دور نگه داریم؟
چطور بیماری ها رو دور نگه داریم؟


حالا در مجموع چی گفتم؟

طب توحیدی میگه: اگر بگی یک من بیشتر نیست و اون خداونده، بنابراین هرچه هست اوست، در این صورت از بیماری در امانی. تمام!
اما اگر منِ مستقل ببینی (برای خودت و دیگرون)، طبعا دائم درگیری، در رقابتی، مشغول حرص و بخلی. توی حسادتی. در نتیجه نمیتونی بیمار نشی


چطور بیماری ها رو دور نگه داریم؟
چطور بیماری ها رو دور نگه داریم؟