کنگو در چنگال استعمار بلژیک

در اواسط قرن نوزدهم میلادی رقابتی سخت در تقسیم و مستعمره قرار دادن کشورهای ضعیف، میان کشورهای قدرتمند اروپایی درجریان بود. بنحوی که در 1884 به پیشنهاد صدراعظم آلمان "بیسمارک" و با حمایت پرتغال نشستی در آلمان باعنوان کنفرانس برلین، میان چند قدرت اروپایی برگزار شد که موضوع آن تقسیم آفریقا بود!


لئوپولد دوم پادشاه بلژیک در این کنفرانس توانست سایر طرف‌ها را متقاعد و کشور کنگو را که بیش از 80 برابر تمام بلژیک وسعت داشت، بعنوان ملک شخصی خود ثبت و در اختیار بگیرد!


کنگو که در قلب آفریقا میبود مزایای اقتصادی واضح و آشکاری نداشت و به سبب جنگل‌های بارانی، باتلاق و مالاریا، محیطی دشوار برای استقرار اروپاییان محسوب میشد و تا آنزمان کسی تمایل به استعمار آن نداشت.


لئوپولد دوم که کشف کرده بود کنگو دارای ذخایر عظیم مواد معدنی ازجمله الماس میباشد با شعار برابری و پایان دادن به بردگی و ساختن فرهنگ انسانی در 1885 چنگال بر منابع این کشور انداخت!


برخلاف شعارهای لئوپولد دوم، بلژیکی‌ها بلافاصله پس از استقرار و کشف ذخایر الماس و مواد معدنی در کنگو، زن و فرزندان بومیان را گروگان و مردان را به کار اجباری درمعادن وادار کردند.


درهمان زمان اختراع و افزایش روز افزون خودرو در اروپا، بازار کائوچو را پُررونق نموده بود. کمپانی‌های اروپایی از شیرابه کائوچو نوعی لاستیک طبیعی تهیه میکردند که درساخت تایر خودروها کاربرد داشت.


این ماده اولیه در کنگو فراوان بود. هر برده‌ای میبایست روزانه مقدار مشخص شده‌ای شیرابه کائوچو تهیه و به استعمارگران تحویل دهد در غیر این صورت بلژیکی‌ها جهت مجازات دهکده‌ها را میسوزاندند، دست و پاهای زنان و فرزندان برده‌ها را قطع و در صورت تکرار کم‌کاری، اعضای خانواده برده را با شمشیر درجهت طولی به دونیم تقسیم میکردند!


جنایات لئوپولد دوم بقدری فجیع و غیرانسانی بود که علیرغم نبود رسانه‌ای قوی جهت انعکاس اعمال وحشیانه استعمارگران و با وجود تمام محدودیت‌ها، جهان متوجه این جنایات شد و با اعمال فشار بر لئوپولد، او را وادار نمود تا کنگو را از لیست املاک شخصی خود خارج و آنرا مستعمره بلژیک بنامد و از اعمال خشونت پرهیز نماید.


افشای جنایات بلژیکی‌ها در کنگو توسط کمیسیون بازرسان حقوق بشر بقدری شرم‌آور و ننگین بود که نماینده ویژه لئوپولد دوم که بعنوان فرماندار کنگو نیز شناخته میشد نتوانست این رسوایی عظیم را تحمل نماید و با چاقو گلوی خود را برید و به زندگی‌اش پایان داد.


در هرصورت کنگو تا هزارونهصدوشصت تحت استعمار بلژیک باقی ماند و درد و رنجی بسیار بیش از آنچه در تاریخ نوشته شده بر مردم این کشور تحمیل شد. پس از اتمام استعمار و خروج بلژیک از کنگو، فقر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی موجود در جامعه که ثمره سال‌ها استعمار این کشور بود سبب ایجاد هرج و مرج و قدرت گرفتن گروه‌های چریکی و شبه نظامی شد. که در نتیجه آن سرهنگ موبوتو، ثروتمندترین ناحیه کنگو را تحت کنترل خود در آورد و آنرا کشور زئیر و خود را رهبر این کشور نامید. زئیر تا هزارونهصدونودهفت به بقای خود ادامه داد و پس از آن دوباره به کنگو پیوست.


منابع

اسناد کنگو، مادلین کالب

لئوپولد دوم، کاترین لوکاس

عصر استعمارگری، دان ناردو