بارقه

به نام خالق تو و او


- من را نبین!
خنده ام می‌گیرد. بچه‌ها چقدر صاف و صادق هستند. می گوید «من را نبین» یعنی دارد یک خرابکاری می‌کند. اگر صدا از توی آشپزخانه بیاید یعنی رفته سر کابینت‌ ادویه ها، اگر صدا از اتاق بیاید احتمالا سر لوازم آرایشی رفته، یا کشوی لباس ها، شاید دارد یکی یکی دستمال کاغذی ها را از جعبه اش می کشد بیرون، شاید نخ دندان را.
باید منتظر شوم ببینم با دست های زردچوبه ایی می آید جلویم یا لب های قرمز و صورت سیاه.
اگر روز خوبی داشته باشم و مادر با حوصله ایی باشم، صبر می‌کنم تا نتیجه را ببینم. اگر معمولی باشم یواشکی نگاهش می کنم، اگر روز گندی داشته باشم از همان جا فریاد میزنم
- خرابکاری نکن!


✨ اما تو فرق می کنی، روزها عوض ت نمی‌کنند تو‌ اصلا حالت به ما و زمان و زمین ربطی ندارد.
میگذاری درست و حسابی گند بزنیم به خودمان، میگذاری فکر کنیم که ندیدی، بعدش آغوش باز می کنی و می‌گویی راه باز است، برگرد.
تو یک دانه ای.
می‌دانی سر و صدایمان که نیاید داریم یک خرابکاریی می‌کنیم، اما مچ گیری نداری توی مرامت، راه برگشت را باز می‌گذاری، اما به رو نمی‌آوری که میشد از اولش نشود. می‌شود گناه نکنیم، میشد.
بعدش خط نشان نمی‌کشی که « هان ببین! گند زدی، حواست باشد که تکرار نشود!» نه .
اصلا تو چه طوری بد را خوب می‌کنی؟! روی چه حسابی؟

ا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۷۰﴾مگر كسى كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته كند پس خداوند بديهايشان را به نيكيها تبديل مى ‏كند و خدا همواره آمرزنده مهربان است (۷۰
فرقان ۷۰