مدتیست که روح من .. چنان چون خیال من تهیست ..
بهانهی شیرین من
تو همان بهانهی شیرینی هستی که میتوانم تو را برای کم بودن نمرهام در امتحان فیزیک،نبودن تمرکزم روی نکتههای زیست،عاشقانه بنظر رسیدن تست های ادبیات،قاطی کردن فرمول شیمایی ترکیبها در شیمی و در نتیجه برای زندگی کردن بیارم!...
تو همان غلط امتحانی هستی که من در جواب:تعریف حیات و ویژگیهایش..تو ، چشمانت و لبخندت را نوشتم و دبیر بهم صفر داد...!
تو همان لحظهای هستی که در کلاس ریاضی در حالیکه خوابم میگیرد به ناگاه یاد تو میافتم و لبخند میزنم!... و دبیر به خودش میگیرد و مشکوک مرا مینگرد
و تو چه زیبا بهانهای هستی!..کاش همیشه باشی و من بتوانم تا دلم بخواد تو را بهانه کنم برای زیبایی های زندگی!..همیشه باش بهانهی شیرینه من:)
برای خانهای که تو نیستی....در اضافی است...پنجره اضافی است...برای این خانه یک گوشه دنج کافی است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
اولین پست
مطلبی دیگر از این انتشارات
بی حجابی ؛ آزادی یا بردگی ؟؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستانی به بلندی تخیلات...