بی احتیاطی


نتیجه برخورد تصادفی اسپرماتوزوئید و اوول در شب اول ژانویه 2002 بعد از یک شب نشینی دوستانه را، مانیتور دستگاه سونوگرافی نه چندان پیشرفته کلینیک مرکزی شهر به خوبی به نمایش گذاشته بود.

دستگاهی که می توانست جزیی ترین اجزاء و قسمتهای آن را به تصویر بکشد. اسپرمی که در یک مسابقه نفس گیر ماراتون توانسته بود خودش را به نزدیکترین اوول برساند.

چیزی که نتیجه آن را تا قبل از این تنها خدا می دانست و آن روز دستگاه های ساخت بشر به خوبی دست او را رو کردند. آنچه که نه نیاز به درخواست از او بود و نه خواست او.

مانند خیلی چیزهای دیگر که امروزه دیگر نه در اختیار اوست و نه غیر ممکن.

اصلاح و دستکاری های ژنتیکی گیاهان و حیوانات ، بارور کردن ابرهای نازا و عقیم،و خیلی چیزهای دیگر.

و حتی از هیچ به وجود آمدن .

آنچنانکه که استیون هاوکینگ فیزیکدان و کیهان شناس بریتانیایی در دیدار با پاپ، بندیکت شانزدهم که در پاسخ به این سوال که جهان چگونه بوجود آمده است ؟ پاپ پاسخ داد: خدا

هاوکینگ ؛چه کسی خدا را بوجود آورده است؟

پاپ ؛خدا نیازی به خالق ندارد.

نتیجه؛پس ما قبول کردیم، چیزی می تواند وجود داشته باشد که نیازی به خالق و به وجود آورنده نداشته باشد.

حال برمی گردیم به پرسش اول.

چرا او این کودک را بیشتر از کودکان دیگر دوست دارد؟

چیزی که نتیجه یک بی احتیاطی و به هم پیوستگی دو چیز نامتجانس بود.

از آن جهت که هیچ وابستگی این دو را به هم پیوند نداده است.

حتی جنسیتش هم انتخابی نبود که باعث شایستگی یا ناکامی گردد.

پزشک سونوگراف با تکان دادن سر نتیجه را تایید کرد؛ پیوستگی تصادفی، نتیجه اش هم تصادفی است، همانطور که از نمونه ای که از میان جامعه آماری انتخاب می شود انتظار می رود….