مرا امیدِ وِصالِ تو زنده میدارد؛و گر نه هر دَمَم از هجرِ توست بیمِ هلاک
تجربهٔ جدید.
حدودِ یکماه از نوشتنِ پست قبلی میگذره و حال من بدتر از قبل شده.
ناشکری نمیکنم… خدایا شکرت اما «حَوِل حالنا الی احسن الحال».
امروز برای اولین بار جلسهٔ تراپی رو گذروندم؛ همونطور که پیشبینی میکردم از اول تا تقریبا اواخر گفتگو گریه کردم.
امسال اولین های زیادی رو تو زندگیم تجربه کردم؛ سالی که همه میگفتن قرارِ جزو شیرینترین سالهای عمرت محسوب بشه برای من رنگ سختی و طاقتفرسایی داشت.
برای همه حالِ خوب آرزو میکنم؛ تا بازتابش به زندگی خودم هم برگرده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
جنایتهای بینظیر
مطلبی دیگر از این انتشارات
از زندگی چی میخوایم ؟؟سوال همه آدمها
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاییز