خدا رو شکر حال گربه‌ها خوبست

حال گربه‌ها ... عکس؛محمدسعیدجعفری
حال گربه‌ها ... عکس؛محمدسعیدجعفری

۱. لطفا قبل از استارت زدن چند ضربه به کاپوت بزنید... یادداشت اول زیر برف‌پاک‌کن. بچه‌گربه‌ آسیب‌دیده‌ای در پارکینگ است، در رفت و آمد دقت کنید تا آسیب تازه‌ای نخورد... یادداشت بلند بالا چسبیده به دیوارهای پارکینگ. می‌دانم این کار یکی از طبقه اول است احتمالا همان واحد مادر و دختری که یک گربه زیر بغل و یک دست به نوازش گربه‌ها دارند
۲. آقای مدیر ساختمان را جلوی در پارکینگ می‌بینم. از دو واحد طبقه اول گله دارد که همکاری نمی‌کنند تا آسانسور را درست کنند ضمنا عذرخواهی می‌کند که با وجود پرداخت ما برای تعمیر سنسور، در پارکینگ همچنان خراب است. چون ایشان به اتفاق واحد دیگری تصمیم گرفته‌اند آقای طبقه اول را که بی‌ادب و بی‌مبالات است تنبیه کنند و چی بهتر از این که این آقای بی‌اعصابِ چاق هر روز از شاسی بلندش پیاده شود در پارکینگ را باز یا بسته کند دوباره سوار شود داخل یا خارج برود دوباره پیاده شود و در را باز یا بسته کند
۳. خانم سالخورده طبقه چهارم تنها زندگی می‌کند و از وقتی زانویش را عمل کرده‌ یک پرستار دارد. بچه‌ها روزانه به او سر می‌زنند. غروب دیروز دخترِ خانم سالخورده زنگ زد که خرابی آسانسور در این مدت خیلی آنها را به دردسر انداخته چون تا قبل از این مادر را با آسانسور به پارکینگ برده و آنجا با ماشین بیرون می‌بردند از طرفی خودشان هم دیگر آنقدرها جوان نیستند و پله‌ها امان‌شان را بریده
من به صدای غمگین دخترخانم گوش می‌دهم و از پنجره به کوچه نگاه می‌کنم. آقامدیرِ مصمم برای تأدیب و تنبیه، جلوی در ایستاده و سیگار می‌کشد و به خانم طبقه اول نگاه می‌کند که سرخوش به گربه‌ها غذا می‌دهد. خدا رو شکر حال گربه‌ها خوبست