دنیای جذاب نوشتن...
سلام؛ من ملیحهم! یک عدد کارشناسِ محتوای متنی که خوشبختانه دو سال و نیمه موفق شده توی مسیر موردعلاقه خودش قدم بذاره و علاوه بر اون، تونسته توی این مسیر، به یه منبع درآمد دلگرمکننده هم برسه و به اینشکل، شوقی برای ادامه دادنِ راه داشته باشه. من عاشقِ نوشتنم... اونقدر که از نوشتنِ لحظه به لحظهم ذوق میکنم و اعتقاد دارم اگر لحظات، حسهای خوب و بد و اتفاقات مختلف نوشته نشن، احتمال داره که از یادمون برن و دیگه جایگاهی بینِ خاطرات و تجربیاتمون نداشته باشن! اصلا شاید ترسِ از همین مسئله، ولع عجیبم برای نوشتن رو تقویت و تشدید میکنه... اونقدر که مدتهاست یه دفتر برای خودم برداشتم و برچسبِ « هر چیزی که میاد توی ذهنمو؛ می نویسم! » رو چسبوندم صفحه اولش... احتمالا عجیبه براتون! نه؟ ( ولی باور کنید عجیبتر از تموم شدنِ همیشگیِ لحظاتی که گذروندیم، نیست! )
اولین روز محتوانویسیِ من، با کلی ترس و استرس گذاشت! ولی تو اون لحظههایی که با یه دنیا هراس و عجله، تموم صفحات اینترنتی رو رِفرش میکردم، حتی یه درصد هم فکر نمیکردم که سه سالِ بعد، محتوانویسی بشه یه دریچه برای ورود من به دنیای بزرگ سئو! تحویل اولین محتوای رسمیِ من با تایتل « وکیل سفته » با یه حس افتخار و غرور عجیب همراه بود! اصلا نمیتونستم باور کنم که نویسنده اون 1723 کلمه، منم! ولی همون 1723 کلمه محتوایی که با کلی جون کندن نوشتم، طی مدت زمان کمی، کلیدی شد برای ورودم به تیم تولید محتوای « تهران وکیل » و به قدری بهم حس اعتماد به نفس و قدرت داد که یک سال و نیمِ بعدش، من در جایگاه نویسنده تیم ویژه تولید محتوای « دیجی کالا » ی پر از عظمت ایستادم و به خود و تلاش بیوقفهام افتخار کردم.
من تو این مسیر با کُلی آدم جدید آشنا شدم... آدمایی که حتی اگه تو زندگیم موندگار هم نشدن اما به قدر حضورشون، درسهای بزرگی رو بهم دادن و الان با یاد گرفتنِ اون درسهاست که ازتون میخوام تا تلاش کنید، سختی بکشین، شبکهسازی کنین، دنبال یادگیری باشین و هیچ وقت از حقِ خودتون نگذرین! من توی مسیرِ نوشتن با آدمهایی مواجه شدم که شغلم رو یه شغلِ درست و حسابی ندونستن! آدمایی که شغلِ من رو یه شغلِ کامل نه؛ بلکه « نیمچه شغل » تلقی کردن! آدمهایی که من رو کارشناسِ محتوا نه؛ بلکه فردی میدونن که هنوز بعد از گذشت دو و نیم سال، فقط « می نویسه! » ولی آره... من هنوز با کلی قدرت و انگیزه « مینویسم! » برای این که ثابت کنم، زندگی میتونه از دلخوشیهای کوچک ساخته بشه، برای این که ثابت کنم نوشتن؛ یک روز من رو به موفقترین و بهترین ورژنِ خودم تبدیل میکنه، برای این که ثابت کنم بدون توجه به هر نوع حسادت و انرژیِ منفییی، میشه کلی اتفاق قشنگ و جذاب رو رقم زد!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دهه شصت نسل سوخته یا نسل خودساخته؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
کابوسِ بیداری
مطلبی دیگر از این انتشارات
چاقو برای کشتن؟نه ممنون.فکر هست!