دوستدارقلم

سلام من اینجا رو واسه مامانم ویرایش کردم اما بعداز این که دیدم نمی خواد خودم شروع کردم #آغازالبته هنوز وارد نیستم ولی در حال ورود هستم:))


به ی آقا پیام دادم درمورد همکاری تولید محتوا دربستراینترنت این طوری که متن از من و دوستم اجرااز ایشون امروز ساعت هشت و خورده ای صبح که داشتم ادامه پاسخ ایشان رامی خواندم یهو پیامها رفت کلا بعد اولشم دیدم پیام در حالت خوانده شده بود قبل از این که من بخونم بعدشم که موقع خواندن پاک شد یهو نمی دونم


ولی احساس بدی بود احساس حقارت کردم جدا از پیشنهادکاری منظورم به اون ایده کاری و اون آقا و مؤنث ومذکر اینا نیست دارم از حریم می گم حسی که دارم نمی دونم چطوربگم که چقدر ناراحت کننده هست


همین تازگی داشتم برنامه #بدون_توقف نگاه می کردم آقای کارشناس میهمان برنامه توضیح داد که


اگر مثلا موبایل شمااینجابود خودتون ازاین محل خارج شدید رفتید بیرون من بدون این که شماخبرداشته باشین بردارم شما که نیستیدخبرهم ندارید نگاه کنم خدا می بینه و من فعل حرام انجام دادم همون موقع حرام می شه


اما اگر شما اینجا بودید من به شما گفتم می شه موبایلتون بدید به من ی تماسی بگیرم باهاش مثلا شما گفتید بفرمایید همون موقع حلال می شه یعنی خدا نگاه می کنه ببینه نظربنده چیه که بعد ی کاری را حلال یاحرام کنه


تعجب کردم و باخودم گفتم درست ولی اینو که می دونیم دیگه لازم نیست تو ی برنامه تلویزیونی بیان دراین موارد توضیح و تفسیر بدن


آره خلاصه تامی تونیم باید این حس علامه دهر بودن را مثل خمیر ورز بدیم


یاد این جمله افتادم:


عیسی مسیح گفت: داوری نکنید تا بر شما داوری نشود و حکم نکنید تا بر شما حکم نشود. چه بسیار انسان هایی که با سرزنش دیگران ؛ بیماری را به سوی خود کشانیده اند. آن چه را که انسان در دیگران سرزنش می کند، در واقع به سوی خودش جذب میکند.


نمی دونم چرا ی وقتایی که بغض دارم یاد خداو حضرت مسیح میوفتم مثل کسی که یاد ی سرپناه میوفته


بعد به خودم می گم حضرت محمد که (سلام و درود خدابراوباد) برای ابطال حضرت مسیح که (سلام و درود خدابراوباد)نیامد هیچ پیامبری از طرف خدا برای ابطال پیامبر دیگری نیامده است ???‍??@خدا