نشدن

طراحی‌های گاه و بیگاه
طراحی‌های گاه و بیگاه

میخواهم اولین نوشته ام را توی ویرگول با جمله‌ی فیلیپ لارکین شروع کنم،که :[داستان یعنی] آغاز، آشفتگی و پایان.ایشان در تعریف داستان با کلمه‌ی middleکه توی انگلیسی به معنای میانه هست بازی کرده و به جای آن کلمه‌ی muddleکه معنای آشفتگی داره رانشانده.امروز در آشفته‌ترین مسیر زندگی‌ام قرار دارم. ٢٣ سالگی روبه پایان است و جهان ِ پوچ و پر اضطرابی در ذهنم قرار دارد و امروز یک نشدن ِ دیگر را تجربه کردم. شاید در این عدم قطعیت به آشفتگی در این نشدن‌ها فضیلتی نهفته باشد برای پذیرفتن شجاعانه‌ی زندگی، چرا که این عدم قطعیت یا تو را به پوچی می‌رساند یا انگیزه‌‌ی تو را برای فهمیدن آنچه عدم قطعیت است بیشتر می‌کند که دومی برای انتخاب و زندگی سخت تر است.حال باید دید که آیا روزی این نشدن به شدنی ترین موضوع تبدیل خواهد شد یا خیر،این صفحه مسیر شدن نشدن‌ها شاید به سمت شدن ‌های ریز باشد.
٧اسفند 1402،دوشنبه، ساعت ١۶:٣٠ تا ١٧