صبا گر چاره داری، چاره کن...
پایان بسیار نزدیک است
یه جا خوندم که اگر به شواهد زندگی خیلی با وسواس نگاه نکنی، یه بازندهی برنده هستی.
چون نمیتونی با حقیقت کنار بیای و از طرفی تلخی کنار آمدن با حقیقت را نمیچشی.
من اگر مینویسم روحم آرام میشود آن قدر آرام که دیگر حتی به خودم هم فکر نمیکنم.
فقط میترسم روزی نوشتههایم بسیار خوانده شود و آن روز براستی مرگ نوشتههایم رقم خواهد خورد.
با پایان همه چیز به آرامش میرسد. نه نمیخواهم از آن فرار کنم. پایان نزدیک است. نزدیک تر از مادر به من و دور از من بازگشت او به من.
پایان بسیار نزدیک است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا دارم تو ویرگول مینویسم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
خودت پیدا کن!!
مطلبی دیگر از این انتشارات
در باب اضطراب و افسردگی; دو یار غار! (1)