دانشجوی پرستاری ام ، دوساله که می نویسم
برای مادران ، زنان و دختران سرزمینم !
بحث امشب چیزی برآیند دقت درپیرامونم ، اندیشه و کمی مطالعه در باب زنان ، مادران و دخترانی است که روزی زنان و مادران این سرزمین خواهند بود !!
از میان هزار و یک درد این طیف ، چیزی رو برای صحبت انتخاب کردم که به نسلهای گذشته ی ما ، به مادران و مادربزرگ های ما برمیگردد !! نه صرفا انتظارت برآورد نشده ی هم نسلهای خودم که اطمینان دارم از من هوشیارتر هستند برای دادخواهی و صحبت از انها !
وقتی به خانوم هایی که سالیانه ساله از ازدواجشون گذشته نگاه میکنم ، مثلا خانوم های دهه ی ۵۰ و قبل تر ، متوجه نوعی از ناکامی میشم !!
متوجه زندگی ای میشم که تو قدوقواره شون نبوده ولی انقدر کوک زدنش که دگ الان ، پس از سالها اندازه شون شده !!
متوجه ظلمی میشم که به دختران اون سن خیلی بیشتر از هم نسلای ما روا داشته میشده !!
دخترانی که قطعا در دوران تجرد پر از رویا و بلندپروازی نسبت ب زندگی ، تحصیلات ، ورزش ، کار و ... خودشون بودند ، اما روزگار آن روز آنچنان به خیالات اون دختر اهمیت نمیداد و چیزی که باب بود ساکت کردن هیاهو و انرژی پرشور اون دختر برای رسیدن به آرزوهاش بود !!
همین دختر آزاد و پرآمال و آرزو ، چنان چه بعد ازدواج با یه همسر سوهان به دست میرفت زیر یه سقف محکوم میشد به دونه دونه خط زدن مورد علاقه هاش که مورد علاقه ی همسرش نبود !!
هدف زندگیش ، میشد به مقصود رسوندن اهداف شوهرش نه صرفا خودش !!
کاری رو نمیکرد که خودش رو خوشحال کنه ، کاری رو میکرد که مادرشوهر و خواهرشوهرش رو خوشحال کنه !!
اون " خود " و هویت شخصی ، رفته رفته محو میشد و ارزش و باورهای جدیدی جاش رو میگرفت که خوشایند خانواده ی جدید باشه و نیازی به تحمل نگاه سنگین کسی نباشه !!
طوری که جوکی که تو ۴۰ سالگی این زن رو میخندونه ، دگ چیزی نیست که برای اون دختر ۲۰ ساله خنده دار بود !!
پوشش ، مراسمات ، اعتقادات و خیلی از مسائل شخصی دگ ، دیگر شخصی نبودند بلکه غالبا باید چیزی میبود که همسر بهش معتقد بود و می پسندید !!
درواقع دختران اون دوره محکوم بودند به سازگاری با تحمیلات مختلف !!
ازدواج هایی که غالبا با عشق شروع نمیشد و گاها با عشق که نه با عادت کردن ادامه پیدا میکرد !! و پس از آن بچه دار شدن و وقت برای سرخاراندن نداشتن !!
عالی شد ... زندگی فردی اون دختر که باازدواج دونیم شده بود ، حالا هزار تیکه شد !!
اون تلاشی که اون زن تاحالا برای تحقق رویاهای همسرش می کرد ، حالا باید دوچندان بشه برای تحقق آرزوهای دختر و پسرش !!
حالا اونی که زندگیش قبل بچه هاش باب میلش بود که باز شرایط بهتری داره از اونی که زندگیش چه قبل بچه ها و چه بعدش چنگی به دلش نمیزد و حالا برای موندن زیر این سقف کسالت بار ، دلیلی به بزرگی بچه هاش داشت ، دلیلی به بزرگی نگاه سنگین جامعه به زن مطلقه داشت ، دلیلی به بزرگی بعد این زندگی کسی من رو نمیپذیره داشت !!
این جمله ی معروف رو حتما شنیدید :《مادران ایرانی ، بهترین مادران روی زمین هستند . 》
من عمیقا به این جمله اعتقاد دارم ولی سوالی که وجود داره اینه : به چه قیمتی ؟!
و بهای اون ، از خود گذشتگی به شکل عجیب و غریبشه !!
آن چنان تو این سرزمین از مهر و عشق مادری به شکل آرمانی صحبت میشه که مادرایی رو میبینیم که از اینکه بخوان عنوان کنن ، بچه هاشون مانع پیشرفتشون بودن ، ابا دارن !! چون فک میکنن ناشکریه !! فکر میکنن اعتراف این حقیقت عشق خارق العاده ای که ب بچه هاشون دارن رو انکار میکنه !! یا این تصور براشون وجود داشته که اگه مادری رویاهاش رو به بچه هاش ترجیح بده ، مادر سنگدل و بدیه !!
با مادرانی روبرو هستیم که احتیاط رو بیشتر از جسارت ، سکوت رو بیشتر از حق طلبی ، امنیت رو بیشتر از ریسک پذیری و عادت کردن رو بیشتر از تغییر بلد بودن !!
و از اونجایی که بدون صافی و فیلتر ، خصوصیاتشون رو به فرزندانشون منتقل می کنند ما شاهد فرزندانی با همین خصوصیات خواهیم بود حالا با کیفیت کمتر و بیشتر !!
با مادرانی روبرو هستیم که تصور میکنن فردیت و توجه به زندگی شخصی و اهدافشون با اهداف خانواده تداخل ایجاد میکنه و ناچاراً چشم پوشوندن روی اونها و به این فکر نکردند که مادری که تونسته به رویاهای خودش برسه ، سرش پیش خودش بالاست و حالش با خودش خوبه میتونه الگو ، مشاور و حامی بهتری برای بچه هاش باشه !!
میتونه زنی باشه که باقدرت و شادی بیشتر و حال بهترهمسرش و بچه هاش رو به سمت کمال وخود شکوفایی هدایت کنه !!
شاید اینجور اتفاقاتی که ازش صحبت شد برای دختران ، زنان و مادران اون دوره ملموس تر باشه و بیشترشون تجربش کرده باشن ، اما متاسفانه نمیشه گفت که دخترای دهه ۶۰ ، ۷۰ و ۸۰ از این قاعده مستثنی باشن !!
نمیشه گفت تاریخ تکرار نمیشه و دختران این نسل دگ فقط برای همسر و فرزندانشون زندگی نمیکنن !!
چون سخته !!
حفاظت از خودمون ، رویاهامون ، بلند پروازی هامون ، مطالبه هامون
وقتی باد این سرزمین موافق ما نبوده ، وقتی عرفی سرکوب گر حاکم بوده ، وقتی مسیر ما پرچاله چوله بوده ، وقتی همه چیز تو این مملکت قاطی پاطی میشه ، وقتی دادخواهی و فریاد یه حجم زیادی از قضاوت رو به سمتت گسیل میکنه ، سخته !!
تابوشکنی سخته وقتی مادر و مادربزرگای طیف وسیعی از ما ، نصیحت هاشونم بوی احتیاط میده ، بوی سکوت ، بوی کوتاه اومدن !!
وقتی ما خودمون ، خودمونو از دیرباز سرکوب کردیم ، از جنس دگ و عرف جامعه چه انتظاری میره ؟!
و درانتهای توصیفم از دختر اون روزگاران و مادران امروز ،
میخوام به تو که روزی زن و مادر خواهی شد بگم که زندگی مشترک پایان خوشی و آرزوها نیست !! تجربه ی خوشی ها به شکل متفاوت و تلاش برای برآورده کردن آرزوهای خودت و همسرت در کنار همه !!
زندگی مشترک در" بدترین حالت " اگه نتونه ب تو چیزی اضافه کنه ، نبایدم کم کنه !!
نباید هیچ ارتباطی تو دنیا تو رو از خودت بگیره !! نباید خودتو یادت بره ، نباید آدمی بشی که نشناسیش !!
شاید اگه تربیت مادربزرگای ما به اون شکل نبود ، ظلمای این مدلی ، چندنسل رو درگیر نمیکرد !!
و این اهمیت این نکته رو میرسونه که من و تو باید برای نسل های آینده مون بنیان گذار مسیری باشیم که برابری بیشتری رو بشه تجربه کرد !! که قدرتمندانه تر قدم برداشت !! مسیری که ارزش یک زن رو درابتدا به خودش و بعد به همه ثابت میکنه !!
دوست ، رفیق و خواهر من ...
من برات آرزو میکنم که هیچوقت به پست آدم سوهان به دستی نخوری !!
مجبور به خط زدن رویا و آرزویی از زندگیت نشی و با آدم هایی آشنا بشی که همونطور که هستی می پذیرنت ، دوست دارن و بهت عشق میورزن ، باعث اوج گرفتنت میشن ، استعداداتو یادآور میشن و به شکوفاییت کمک میکنن !!
روزت هم بخیر زیبای باشکوه???
مطلبی دیگر از این انتشارات
«سرود سحر» از زبان خواننده زن افغان
مطلبی دیگر از این انتشارات
۸۰۰ زن
مطلبی دیگر از این انتشارات
ما یا اونا؟!؟!