* نویسنده و شاعر * صاحب کتابهای : شاعرانهی عشق - اناردون – داستانهای زیرپوستی - عشق، قرنطینه، مرگ و چندین اثر مشترک دیگر در نشرهای مختلف داستاننویس اجتماعی و طنز http://www.mostafaarshad.ir/
تا حالا جهان را، بدون زن تصور کردی ؟
جهان بدون زن، مثل این میماند که، ساعت پنج عصر، خسته و کوفته، از سرکار به خانه برگردی و هیچکس به استقبال تو نیاید، تا که با کیک و چایی داغ، از تو پذیرایی کند.
یا اینکه مادری نباشد، که تو را از خواب ناز بیدار کند و بگوید ” پاشو پسرم یا دخترم، مدرسهات دیر شد ”
جهان بدون زن، مثل روزی میماند که شما، بچهات را به مهدکودکی ببری که در آن، هیچ زنی نباشد و بخواهی آنها را به مردان زمخت و خشن بسپاری. که هیچگونه نشانهای از لطافت و مهر مادری را درونشان نتوانی پیدا کنی.
جهان بدون زن، ظلم بزرگیست به کودکانمان، وگرنه ما مردان، هرچقدر هم تلاش کنیم، نمیتوانیم جایگاه و نقش مادر را برای کودکمان ایفا کنیم.
مادرانی که از بدو تولدشان، از وقتی که خود، کودک هستند، نگران و عاشق خانواده هستند. سختیها را به جان میخرند. حرف من، به این منظور نیست که مردان، هیچ احساسی یا نقش به سزایی ندارند.
اما منظور ما، جهان بدون زن است.
خودت را تصور کن، آیا میتوانی ۹ ماه، سنگینی طفلی را که هر روز، گِرم به گِرم، به آن افزوده میشود، را تحمل کنی یا شب و روزهایی را که کودک، بهانه بگیرد و تو با لبخندی بر لب، به سراغش بروی.
جهان بدون زن، جهانی بیمعنیست.
به این فکر کن که اگر، زن مهم نبود، خدا در روز اول خلقت، زن را به همراه آدم، نمیآفرید وگرنه میشنیدیم که در روز خلقت، خداوند، دو جنس مذکر، را به زمین فرستاده است.
جهان بدون زن، یعنی یک طرف کَفه ترازو، پایین است. یعنی، خبری از مهر، عشق، عدالت، ناز و کرشمه، عشوه برای دلبری نیست.
جهان اگر بدون زن بود، چه کسی، روی صندلی محضر مینشست و در جواب عشقتان میگفت ” با اجازه پدر و مادرم و بزرگترها، بله ”
جهان بدون زن، یعنی دیگر کسی نبود که تمام پاساژها را قدم به قدم، بگردد.
جهان بدون زن، یعنی تاریکی مطلق و فضای خاکستری خانه، یعنی خاموشی قلب خانه.
شاید هم اینطور فکر کنید که اگر جهان بدون زن بود، قطعا شیطان بیکار میشد.
جهان بدون زن، یعنی پلیس، دکتر و پرستار زن نداشته باشیم.
جهان بدون زن، خبری از نویسنده، شاعر و خبرنگار و عکاس، زن نبود. یعنی خبری از هنرمندان زن، که خودشان اقیانوس هنر هستند، نبود.
یعنی دیگر، منشی زنی نبود که برای وقت گرفتن، بخواهی فیس و افادههای او را تحمل کنی.
جهان اگر بدون زن بود، دیگر فروشندههای زنی که در داروخانه، کار میکردند، برایمان، قیافه و ژستِ دکتر نمیگرفتند.
جهان اگر بدون زن بود، هیچوقت مادر ترزایی وجود نداشت که نگرانیاش فقرای جهان باشد.
جهان بدون زن، یعنی اینکه همه عالم از تعادل خارج میشود.
یعنی اینکه زن اگر نباشد، زندگی نه بویی دارد، نه رنگی، نه مزهای.
پس خدا را شکر کن، که جهان بدون زن نیست.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرواز کن تا آرزو...
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاییز آمد، هدیه خوبی برای فمینیستها
مطلبی دیگر از این انتشارات
نگاه کتابهای دینی به زنان چگونه است؟