حجابت رو ...


این موضوع اینقدر بدیهی و واضح و حق مسلم هست که نیازی به بیانش نیست؛ حتی نه اینقدر که بگیم اولویت هایی داریم مثل وضعیت معیشت، محیط زیست، آموزش و پرورش و .... و خب تموم که شد بعدش بریم سراغ این! اما اینکه این موضوع رو به اسم دین و یا قانون و با هر نیتی ( اعتقادی و سیاسی ) به مردم بچپونند ( دقیقا منظورم همین کلمه است "چپوندن" ) یکم جای صحبت داره.



یکی گرفتن معنا و مفهوم عفت و حیا با حجاب ( با تعریفی که امروزه ازش در ذهن مردم نشسته ) اشتباه بزرگیه؛ و بیشتر نسبت دادنش به زنان جامعه هم اشتباه بزرگ تری. (چون مبنای خیلی تصمیمات و حرکات شده و میشه)

برای ترجمه و فهم متون کهن ( منظورم در اینجا به صورت کشف و شهود و عرفانی نیست ) و از جمله همین بحث پوشش که با عنوان حجاب! و به اتکا کتاب آسمانی!! اجباریش کردند دوستان، نیاز به تحقیق و تفحص در شرایط زمانی، مکانی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، آب و هوایی، زیست محیطی، تعریف جایگاه و طبقه اجتماعی توسط پوشش در مقابل دیگران ( نه لزوما از دید جنسیتی )، حتی تکنولوژی و دانش و دوخت و دوز لباس داره.

معانی و مفهوم کلمات و عبارات رو باید در همون بستر زمانی و مکانی پیدا کرد؛ ممکنه تصویری که امروزه از یک کلمه یا عبارت مجسم میشه بسیار متفاوت از چیزی باشه که در اصل و در اون زمان و در اون مکان به کار رفته.

چه بسا که اصلا مواردی صراحتا در کتاب نیست ( مثل همین مو! و یا تعریف و مفهوم بدن، نوع لباس - با توجه به شرایط آن منطقه و در تعریف آن زمان - که دوستان به لطایف الحیل به شکلی که فکر میکردند درسته درآورده اند و فضایی ساختند و بعد اون فضا رو بسط و گسترش دادند.) یا مسائلی که صراحتا هست! مثل عدم نیاز به پوشش خاصی برای بانوان سالخورده و فقط توصیه به حفظ عفاف و خویشتنداری ( دقت کنید، عفاف و خویشتنداری با توجه به شرایط داغون اون موقع ، نه حجاب امروزی ).


مثال بارزش به لحاظ تغییر معنا و مفهوم عبارات، در فارسی کلماتی مثل "هنر" "بیمار" "ارزان" و... هست که امروزه معنا و تصویری متفاوت از اصل خودشون در ذهن ما پیدا کرده اند. این در مورد کلمات و عبارات عربی به کار رفته در قرآن و در مرحله بعد روایات ( که جالبه بیشتر به روایات - صحیح یا ناصحیح - ارجاع میدهند تا به مفاهیم قرآنی! ) و در بسیاری موارد از جمله همین بحث پوشش ( و نه لزوما حجاب به معنای امروی و عفاف! ) و بعضی مفاهیم دیگه هم اتفاق افتاده.

اگر همه این ها رو در تحقیق و بررسی چند جانبه و تفکر چند بعدی ببینیم به نتایج بسیااااااار متفاوتی از آنچه امروزه باب شده می رسیم.

از لابلای متن بعضی احکام فقهی!! هم میشه به واقعیات اجتماعی اون زمان پی برد. به این فکر کنید که ما چقدر توصیه داریم در پوشاندن برهنه ها! ( و این برهنگی به معنای نبود روسری، چادر، شلوار و آستین ... نبوده! برهنگی به معنی دقیق کلمه ) یا با حداقل پوشش های لازم!

و اصولا نبود روسری، چادر و نمایان بودن پا و دست و .... نشانگر بی عفتی نبوده! تعریفی به صورت گناه برای صرفِ این موضوع نبوده.

وقتی برای داستان آدم و حوا گفته میشه که میوه ممنوعه خوردند و باعث شد از شرمگاهشون آگاه بشند! و این رو بعضا مبنای حجاب و پوشش میذارند طبیعیه که نتیجه این مدلی هم در عمل و زندگی بگیرند! با فرض نمادین نبودن داستان، مگر غیر از خودشون و خدا کسی اونجا بوده که این ها ازش شرم کنند! یا تا قبلش چیزی نبود، یهو دیدند چه خبره؟!

نه برادر، احتمالا منظور آگاه شدن به همه ی ابعاد وجودی انسان، و داشتن اختیارش در انتخاب "پست تر" و "برتر".

یا سوالاتی که در مورد نحوه اقامه نماز وقتی هیچ لباسی نداریم شده! این ها بیشتر از اینکه ناشی از وسواس پرسنده سوال باشه نشان گر واقعیات جامعه بوده. اون وقت تو این شرایط کسی به مو و دست و ساعد و ساق نگاه نمیکرده اصلا و به این ها نمی رسیده و ملاک بی عفتی نبوده! ( مثل همین الان که خیلی جاها و خیلی افراد نگاه نمی کنند اصلا و اهیمتی نداره براشون )

شکل معماری خاص خانه های اون دوران در اون سرزمین تفاوت اساسی با چیزی که الان فکر میکنیم داشته. به خانه هایی فکر کنید که اصولا درب، اتاق جداگانه، سرویس بهداشتی و حمام نداشتند ( شاید و فقط شاید بعضی از خانه های متمولین ) و این مکانها به صورت عموما باز و مختلط در فضایی بیرون از منازل قرار داشته اند. بسیاری از قوانین با توجه به چنین ساختاری و برای تعادل ایجاد شدند.

خیلی وقت ها پوشش بیشتر به خاطر فقر جاری در جامعه، اگر بوی خود نمایی میداد و یا باعث دل ناراحتی فقرای جامعه می شده نهی شده! ( این مثال ها رو که بر اساس بعضی روایات و آثار ادبی و تاریخی هست و البته که با عقل و متن و کلاسِ قرآن و یک پیامبر بیشتر جور در میاد، بابت تغییر تصور فیکس و غیر قابل خدشه ای که از مفهوم حجاب و روایات و خیلی ترجمه های گفته شده ممکنه داشته باشیم عرض میکنم )

در آثار هنری بصری، اشعار و نوشتاری و ....به خیلی موارد در زندگی واقعی روزمره مردم میشه پی برد. مواردی که در تاریخ حکومت ها اشاره نشده. این میتونه بخشی از تاریخ اجتماعی باشه.
در آثار هنری بصری، اشعار و نوشتاری و ....به خیلی موارد در زندگی واقعی روزمره مردم میشه پی برد. مواردی که در تاریخ حکومت ها اشاره نشده. این میتونه بخشی از تاریخ اجتماعی باشه.


یا مثلا همین عقب جلو بودن صف مردان و زنان در نماز که دلیلی کاملا تکنیکالی! به لحاظ نوع پوشش های ممکن اون زمان داشته که بعدها با وجود رفعِ اصل موضوع، همچنان به صورت رسم! و بعدا حکم فقهی!! ماندگار شده و نه هیچ چیز دیگه. وگر نه ما هم " نماز در یک صف" داشته ایم، هم حتی توصیه هایی به نماز بی حجاب و روسری در پشت بام! برای گرفتن حاجات خاص. شرایطی که وقتی نگاه میکنیم میبینیم اصل موضوع چیز دیگه است و کلا داریم اشتباه میزنیم.

جالب اینجاست که این میزان حساسیت و احکام سخت گیرانه تا چندین قرن بعد از حضرت رسول هم جایی نداشته و حتی رویه زندگی روزمره ایشون و سایر امامان و مردم انسان های به راستی روحانی! ( نه کسانی که کاسه داغ تر از آش می شدند، حتی در زمان خود حضرت و حتی نسبت به خانواده حضرت! ولو با نیت خوب!) در برخورد با این موضوع ( که موضوعیتی به شکل و مفهوم معنای امروزی نداشته) متفاوت بوده با چیزی که امروزه در ذهن ما متصور و داستان سرایی شده؛ اگر بی تعصب نگاه کنیم.( دو الی سه قرن هست که اینقدر به شکل وسواس گونه برجسته شده! ) . و بسیاری از داستان هایی که ذکر میشه یا قابل خدشه و ایراد هستند و یا غیر منطقی. و صد البته وجود روایت هایی بسیار متفاوت و بعضا متناقض.

رابطه ی غیر اخلاقی و بی بند و باری بین زنان و مردان ( متاهل مخصوصا ) به صورت گسترده ای رواج داشت - روابطی که امروزه هم با فطرت سالم و پاک بشری همخوان نیست. که براش میتونید به منابع تاریخی و ادبی مراجعه کنید. بسیاری از فرامین که داده و تعهد ها که با مومنین بسته می شد برای رفع چنین فضایِ حداکثری ای بوده.

موارد اینچنین از تحریم صدای زن، حکم سنگسار که اصولا ربطی به دین ندارند ( حداقل آیینی که الان به نام اسلام می شناسیم - اگر بشناسیم) تا بعضی احکام که دیگه امروزه روز حتی کارایی سابق رو ندارند زیاد داریم.




خب! اینکه شما بیای بگی: "من با دیدن دوچرخه سواری خانم ها قلبم به درد میاد"، تو باید به قلب و ذهنت مراجعه و با خودت صادقانه برخورد کنی. این بستگی به خود تو داره که آدم ها رو در هر لباسی با چه چشمی ببینی و چه حسی ( گذرا یا ناگذرا پیدا کنی ) و مهمتر از اون، برخورد و رویکردت با حست چیه. دلت رو بهش رجوع و درمانش کن با هر روشی که لازم هست. به مردم چه کار داری. حتی اگر هم خوشت اومده، خب این موضوع رو بپذیر و ازش رد شو! یه روش دم دستی!

اگر کسی دیدن یک گل براش عادی نیست و زیباییش ذهنش رو مشغول میکنه لازم نیست برای رها سازی ذهنش اون گل رو از بین ببره. چون شکلش، اثرش، رویاش، صدبار عجیب و غریب تر به صورت پویا و زنده و به صورتی شخصی سازی شده! در ذهن هست و خواهد بود مگر اینکه " شخص فکور " ما فکری به حال خودش بکنه.


این هیج حقی رو به تو نمیده که بیای بگی: "باید شهر رو برای به قول خودت! بد حجابان ناامن کنیم." قانونا این تهدید محسوب، جرم تلقی شده و سزاوار پیگیری. حتی با ارجاع به همون منبعی که برداشت اشتباه ذهنی خودت رو به اون نسبت میدی ( و البته به روایات و داستانهای مبهم و سوال برانگیز دیگه ) دقیقا تو سزاوا " تبعید شدن به مکانی دور هستی" چون برای بانوان شهر مزاحمت و خطر ایحاد میکنی.
قانون هم پیگیری نکنه، پیدا خواهند شد کسانی که پیگیری می کنند ازت!

حتی با فرض اینکه حجاب دینی همینی باشه که شما میگید ( فقط و فقط فرض ) نه هیییییییچ حقی دارید مبنی بر اجباری کردنش و نه هییییییچ جزا و مکافاتی برای بی حجابی ( باز هم با تعریف گنگ شما ) در این دین تعریف شده که شما براش تعریف کردید. چه بسا دیدیم نتیجه اجباری بودنش رو که به پوشش هایی ختم میشه که بارها از پوشش نداشتن بیشتر جلب توجه میکنه؛ مخصوصا برای توریست ها!! ( که این باز به خود آدم ها مربوطه ). ما که دیگه برامون همه چی عادی شده رفته پی کارش، برای خودتون و توریست های زیادمون میگم :))

اگر هم توصیه ای به عده ای از مومنان در مرحله ای خاص از ایمان شده باید حقیقت این توصیه رو در همون شرایط دید و نهایتا این موضوع بین بنده و خدایش هست؛ پایه و اساس نیست، بنیان نیست.


اینم که بعضی دوستان میگند مگه الان ۱۴۰۰ سال پیشه که اجباری باشه و ... اشتباهه عزیزانم، باید بگم حداقل از این لحاظ زندگی ۱۴۰۰ سال پیش راحت تر بوده، خیلی خیلی راحت تر :)) و مهر و محبت، توجه، احترام و برخوردی که حضرت با زنان جامعه داشتند قابل قیاس با توهم غول آسای آقایونِ "حکم در کن" نبوده ( با هر نیتی ).


ما تو همین کشور تا همین ۳۰ -۴۰ سال پیش راحت کنار هم زندگی و رفت و آمد می کردیم! این رو از بزرگ ترهامون بپرسید که تو شهرهای محتلف زندگی میکردن، رفت و و آمد میکردند. عکس هاشونو ببینید. ببینید فیلم های مستندی که از زندگی روزمره مردم هست، ببینید همین الانم با وجود زور زدن شما، اکثریت مردم دارند به صورت عادی و دوستانه کنار هم زندگی کنند. ببینید.

خوبه که خیلی از کسانی که انقلاب کردند، مبارزه کردند، جنگیدند! خیلی از بزرگانِ هنر، علم و فرهنگ تو همون سیستم به زعم شما همه جوره فاسد! بزرگ شده بودند. همون سیستم بی عفتِ بی حیا!!

اون موقع نظام خانواده های ما به خاطر بحث حجاب و عفاف سست شده بود لابد؟!! ( که الان اولین دلیل معضلی که در نظام خانواده! میبینید رو ربط میدید به حجاب! )

یا مثلا مردم تو خیابون لختِ لخت میومدند ( که الان جناب روشنفکر فلان جناحمون! تو مصاحبه اش میگه: " اگر اینو قبول کردیم، فردا اومدن گفتن میخواهیم لخت مادرزاد بیایم تو خیابون چی؟!!" )

نه واقعا این زندگی مسالمت آمیز مشکلش چیه؟!
نه واقعا این زندگی مسالمت آمیز مشکلش چیه؟!


زن یا مردی دریدگی خاصی داشته باشه دیگه خیلی ربطی به میزان و نوع پوشش طرف نداره. دندون تیز گرگ از دیوار این تیکه پارچه ها به راحتی رد میشه.


ما حقی نداریم زندگی طبیعی و آزادی فطری آدم ها رو ازشون بگیریم. اونم با توجیهات از اساس اشتباه. و بعد جناب مثلا رهبر! بیای بگی "ما که تو خونتون دیگه نگفتیم حجاب اجباری داشته باشید جلوی نامحرم"! نه، پس لطفا بیا تو خونه هامونم اعمال نظر و عمل کن!

با این منطق نگاه کنیم، کلا انسانیت، پیامبر، آیینش، عقل و حکمتش زیر سوال میره!! که رفته زیر سوال با این وضعیت!

و با این دید تقریبا همه آدم های دنیا که سهله، حتی مثلا مسلمون نام ها هم بی عفت و بی حیا هستند! تو بگو اصلا خیلی از بزرگان اول دین! زن ها و مردها!


یک مدت با کسانی که به نظر خودت حجاب ندارند! نشست و برخاست کن و ببین اگر غرض و مرضی نباشه هیج اتفاقی نمی فته. اینکار رو بکن ی مدت تا ببینی چیز عجیبی نیست! و خدا هم به چیزهای غیر عجیب گیر نمیده! اما آدما میدن.

آفرینش بشر رو بپذیر. اینقدر نجنگ با خودت و مردم ( به دلایل روانی، اعتقادی یا سیاسی که سرکوبشون کنی )

حداقل از این لحاظ صادقانه تر و بی ریاتر در این جامعه زندگی خواهیم کرد.


آدم ها ( مرد و زن ) خودشون به صورت فطری و عقلی میدونن کجا احساس امنیت دارند و کجا ندارند و اگر ندارند به چه صورت ایجاد و حفظش کنند - که این با رجوع آدم به خودش مشخصه، به خود شفاف و صادقش - کسی اگر در پوشیدگی کامل به لحاظ ذهنی احساس امنیت و آرامش بیشتری میکنه نووش جونش همون کار رو کنه. کسی هم اگر متفاوت فکر میکنه و راحته اونم نوش جونش.

وظیفه ی تو حفظ امنیت حداکثری تا جای ممکن برای همه ی طیف هاست .


شمای عزیزی که مامور این کار هستی - بدون که در این کار ظالمانه بسیاااااااار شریکی و گفتن یکی از پنج جمله احمقانه اول دنیا که: "مامورم و معذور"، چیزی از بار سنگین این موضوع کم نمیکنه. تو در جایگاه خودت پاسخگو باید باشی. اول از همه به خودت و بعد به هزاران نفرِ هزاره ها!


میدونم که خودت میدونی باید این قانون رو برداری و همین تصمیم رو هم داری. اما یا مثلا گذاشتی یواش یواش و به صورت تدریجی!! که نکنه مدم جوگیر شندمردم جوگیر نشند ( هر سه طیف سر و ته و وسط ماجرا )، یا نکنه شیطووووون گذاشتی وقتی دیگه اوضاعت خیلی خراب شد قانون رو اصلاح کنی بعد بگی ببینید من چه آدم خفنی ام! یکم آروم باشید، اصلاحات انجام دادم، امیتاز بدید بهم. حقی رو که از اول برای خودتون بوده باز بهتون دادم!

میدونستی این قانون اجباری رو میشه شکست و عمل نکرد و اینجا مجازه این شکستن! دقیقا همونطوری که وقتی حجاب نداشتن اجباری شد، شکستنش روا بود.
بلکه هرکسی ( مرد و زن ) که این اجبار جاهلانه رو نمی پسنده، باید در تغییر این قانون تلاش کنه؛ به شکل و نوع خودش، مخصوصا عزیزانی که به پوشش کامل اعتقاد دارند ولی به اجباری بودنش نه! ( فارغ از اینکه اصولا در اصل و ریشه دین همچین چیزی تعریف شده یا خیر یا تحت چه شرایطی و به چه شکلی ). چون حمایت ایشان هم قطعا اثر خوبی در این روند خواهد داشت.

وضعیت فعلی مبنای صحیح عقلانی، اجتماعی، انسانی و مذهبی نداره، ی چیزیه مثل قانون برده داری!

روانشناس، محقق دینی، جامعه شناس، حقوقدان، هنرمند و نوسینده، تک تک مردم، هر کسی ... با هر سطحی و به هر شکلی اگر دغدغه ای داره باید تلاشش رو بکنه.


اجبار به داشتن حجاب ( با همین تعریفی که در ذهن مردم این زمانه نشسته ) و اعمال زور و جریمه و ضرب و شتم و شلاق!! ( واااااای بر تو. واااااای بر تو ) و .... هزارتا کار عجیب دیگه همونقدر بد و مزخرفه و غیر انسانی و غیر عقلی و غیر دینی که اجبار به برداشتنش!

وظیفه حکومت ها مشخصه؛ و وظیفه ما هم نسبت به حکومت ها مشخص.

لطفا جناب حکومت! با زبون خوش دماغ کجت رو از جاهای نامربوط بکش بیرون، چون ممکنه یک زمانی بد بشکنه این دماغ.


چقدر خوشحالم وقتی میبینیم مردم طبق ذاتشون با هر نوع اعتقادی با هم ارتباطی سالم و شاداب رو تجربه میکنند.







مرغ " ما " نباید همیشه " غاز " باشه.

انسانها رو با عشق ببینیم.

انسان ها رو همونطوری که آفریده شده اند و خدا در آن ها جریان داره ببینیم و بپذیریم.

نه انسان ها رو. که همه چیز رو.

که خودمون رو.


این پست دوست عزیزمون رو هم پیشنهاد میکنم

https://virgool.io/@Jumanji_n1/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%AF%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7-%D9%86%D8%A7%D8%A7%D9%85%D9%86-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-li8ceqexfulf


شاد باشید.


راستی! جناب، عنوان "امامت و ولایت" که در جای خودش و برای افراد درستش در همه زمان ها بوده و هست، به شماها هیچ ربطی نداره هاا. یادتون نره.

پ.ن: عامدا هیچ جا از عکس های وطنی استفاده نکردم