خجالتی از جنس خون !
خب خب خب
وقتشه که حس بد تمام اون دفعاتی که با استرس عطسه کردیم ، با استرس دراز کشیدیم ، با استرس دویدیم رو اینجا فریاد بزنیم
با خجالت تمام و صدایی که انگار از ته چاه میومد به فروشنده مذکر سوپر مارکت گفتیم : ببخشید ، یه بسته مای لیدی لطفا .
و چه چشمانی که به سمت مان نچرخیدند و چه لب هایی که به علامت تمسخر لبخند نزدند .
چه چشم غره هایی که بانوان سرزمینم به ما نرفتند چون در حضور همسرانشان درباره نوار بهداشتی صحبت شده ، گویی که مکالمه ی بی حیایی را با آنها آغاز کردیم .
چه 《 مهمونا دارن میان برو نوار بهداشتیارو ته کمد قائم کن ! 》هایی که ما نشنیدیم
چه کلاس ها و ساعات کاری و مجالسی که با درد و بی حالی گذراندیم و آخ نگفتیم
تمسخر ؟
جنس مخالف که ادعایش میشود ما از لحاظ روحی و جسمی از آنها نحیف تر و ضعیف تر هستیم (چه بسیار جنس مخالفی که اینطور نیستند و درود بر آنها )
کجاست که ببیند همین موجود ضعیف و نحیف و رنجور ، هر ماه حداقل ۵ روز خونریزی میکند ، بد ترین و سخت ترین حالت ذهنی خود را سپری میکند و پا به پای تو در جامعه کار میکند و با تبسم در چشمانت زل میزند و با آن حجم از خونریزی نمیمیرد ؟
۵ روز خونریزی ؛ تکرار کن ! ۵ روز !
این خونریزی اعلان آن است که بانو آماده ادامه نسل بشریت است
اعلان آن است که فرد بالغ شده تا تو و امثال تو را به جهان بیاورد
که خودت فردا روزی در محفلی بنشینی و پریود را مسخره کنی
مسخره کن ! چون مسخره است !
چون تمام درد ها تحمل میشوند .
تمام صداها ساکت میشوند .
تمام خون ها از بدن رفته و به بدن آسیب میرسد .
تا تو به دنیا بیایی ، که تو هم تو زرد از آب دربیایی و این موضوع را مسخره کنی
به خودت بیا و ببین در چه قرنی هستیم و چه چیز هایی عادی شده و چه چیز هایی مسخره است ...!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دو مغالطهی رایج : apex fallacy و nadir fallacy
مطلبی دیگر از این انتشارات
شما میخواید لخت بشید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک روز از برابری حقوق زن و مرد