Klara·۲ سال پیشخودکشی اشک هاچشمانم را باز میکنم ، میز و صندلی بی روحم بار دگر به من متذکر میشوند که همچنان در این باتلاق بی انتها دست و پا می زنم . برای دهانم گلوی خرا…