زنِ ناانسان: از گشت ارشاد تا سر بریده‌ی مونا حیدری


مگر قتل یک زن با قتل یک مرد تفاوتی دارد؟ بستگی دارد که آن زن برای چه کشته شده است.

چیزی که قتل ناموسی را از قتل عادی جدا می‌کند این است که اینجا بر خلاف قتل عادی، قاتل و نظام حامی‌اش مرتکب قتل یک «انسان» نشده‌اند.

قتل ناموسی حاصل نظام باوری‌ای است که افراد را قانع می‌کند که زن انسان نیست. زن، جانوری است که تو باید آن را رام کنی. حیوانی که اگر رم کرد و پرچین همسایه را شکست، می‌توانی بدون عذاب وجدان او را خلاص کنی و احترام همسایه‌ات را به دست بیاوری.

امّا این نظام باوری چگونه ساخته شده و گسترش یافته است؟

غیرت

غیرت در لغت به معنای حفظ ناموس کردن و تعصّب و حمیّت داشتن است.

ویکی شیعه غیرت را اینگونه تعریف می‌کند:

غِیرَت فضیلتی اخلاقی که انسان را به دفاع از ناموس و خانواده، دین و آیین و همچنین مال و وطن وا می‌دارد. بر اساس روایات، غیرتمندی از صفات خداوند است. ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده گفته است، مؤمنان نباید از خانواده خود غافل باشند و درباره امری که عاقبت آن به فساد منجر می‌شود، نباید اهمال کنند.

به علاوه احادیث زیادی داریم (مثل حدیث پیامبر در صفحه‌ی ۳۶۸ کتاب معراج السعادت) که مردی که غیرت‌نورزد دیوث و بی‌ایمان است.

ناموس

حالا می‌رسیم به مفهوم ناموس.

ناموس در لغت به معنای آبرو، عصمت و شرف است. طبق فرهنگ عمید، این واژه به عنوان مجاز از خواهر، مادر یا همسر هم به کار برده می‌شود. کسانی که حفظ حرمت آن‌ها برعهده‌ی شما است.

مسئله‌ی قیّومیّت زن

تمام مباحث بالا به یک حقیقت واحد اشاره می‌کنند: نیاز زن به حفاظت.

پذیرش این نیاز مستلزم این است که ما بپذیریم زن از نظر عقلی ناتوان‌تر از آن است که بتواند در برابر امر بد (حالا هرچیزی که باشد) دست به انتخاب بزند.

اینجا است که زن نیاز به قیّم پیدا می‌کند. صاحبی که «اختیار» او را به دست دارد و صلاحش را می‌داند. صلاحی که زن نادان‌تر از آنی است که خودش از آن باخبر باشد.

فراموش نکنید که شما برای اینکه صلاح زن را به او تحمیل کنید نیازمند مالکیّت بر او هستید. چون اگر مالکیّتی روی آن نداشته باشید دیگر امکان دفاع و تعیین تکلیف برای‌تان وجود ندارد. تنها می‌توانستید به عنوان یک فرد خارجی دست به نصیحت بزنید.

تمام ایده‌ی ناموس‌پرستی و غیرت پیرامون عمل مرد شکل‌گرفته است. عملی که به شکل سلبی با مرد نامحرم یا زن خاطی برخورد می‌کند.

ایده‌ی غیرت ایده‌ای است که به صورت هم‌زمان هم با دادن امتیاز به مردان و هم تحت فشار قراردادنشان، ایده‌ی مالکیّت بر وجود زن را تضمین می‌کند.

این ایده به رابطه‌ی زن و شوهری محدود نمی‌شود. بلکه دامنه‌ی آن به هر مردی نسبت به هر زنی گسترده می‌شود. پس شما به واسطه‌ی مردبودن‌تان بر هر زنی درجه‌ای از مالکیّت را دارید.

اگر پدر یا شوهر یا برادرش باشید بر او مالکیّت تمام دارید. اگر هم نه، همچنان بر وجود آن زن در خارج از خانه‌اش بیش از خود او مالکیّت دارید.

مردانگی شکننده ضامن بقای غیرت

تمام مراجعات بخش اوّل به منابع دیگر صرفاً برای یادآوری بود. یادآوری اینکه طبق سنّت مرد وظیفه دارد که از ناموس خود دفاع کند وگرنه شخصی پست محسوب می‌شود.

همانطور که گفتیم، مسئله‌ی غیرت برای مردان به صورت هم‌زمان جنبه‌های تشویقی و تنبیهی دارد. اگر شما از ایده‌ی مالکیّت بر زنان به اندازه‌ی کافی خوشتان می‌آید که ما به شما این اجازه را داده‌ایم. ولی اگر نمی‌خواهی این ایده را تا انتها اجرایی کنی، ما مردانگی‌ات را نشانه می‌رویم.

مردانگی‌ای که آن‌قدر شکننده است که با گفتن یک کلمه‌ی «دیوث» فرومی‌ریزد و نابود می‌شود. حالا تو برای دفاع از مردانگی (که به صورت پیش‌فرض به معنای خوب بودن است) باید دست به دفاع از ناموس بزنی.

این ظرافت در طرّاحی ایده‌ی مالکیّت بر زن واقعاً حیرت‌آور است. سازندگان این ایده در طول تاریخ توانسته‌اند نظامی را ایجاد کنند که شما برای مرد بودن و در جامعه بودن چاره‌ای جز اطاعت از آن را ندارید. حالا یا مالکیّت را با افتخار اجرا می‌کنید یا از سر اجبار.

تو در خانواده انسان نیستی

زن ناموس مردان خانواده است. بی‌حجابی یا رابطه‌ی خارج از ازدواج یک زن مهر تأییدی است بر بی‌ناموس‌بودن پدر و پسران خانواده. از طرفی، خانواده کوچک‌ترین نهاد جامعه است. نهادی پدرسالارانه که شرافت آن با شرافت مرد صاحب آن، یعنی پدر، گره خورده است. (نه اصغر جان. اینکه بچه‌ات مجبورت کرده براش پفک بخری یا زنت اجازه نداده که با دوستانت به کوه بروی باعث نمی‌شود که خانواده کودک‌سالار یا زن‌سالار شود.)

یکسان‌بودن شرافت مرد و خانواده باعث می‌شود که زنان خانواده هم از کارهایی که باعث می‌شود شرافت مردشان حفظ شود دفاع کنند. حتّی اگر این کار بریده‌شدن سر دخترشان باشد. برای همین است که در خیلی از این جنایات مادر خانواده هیچ تلاشی برای جلوگیری از رویداد جنایت نمی‌کند.

ما زن را به عنوان ناموس مرد تعریف کرده‌ایم. یعنی «چیزی» که شرافت مرد با آن گره خورده است. از طرفی کارهایی مثل: رابطه‌ی جنسی، عدم پذیرش ازدواج، کارکردن و... را به عنوان عوامل نابودی شرافت معرّفی کرده‌ایم. پس همانطوری که ناخدای کشتی لبخند به لب کشتی گرفتار طوفانش را با علم به غرق‌شدن درون طوفان به پیش می‌راند و از آن پیاده نمی‌شود، مرد هم سر بریده‌ی زنش را با علم به دستگیرشدن در شهر می‌گرداند و لبخند می‌زند. هر دو دارند نشان می‌دهند که من تمام تلاشم را برای حفظ مایملکی که شرافتم به آن گره‌خورده‌است کرده‌ام. این همان اعلامی است که مردانگی آن‌ها را در جامعه حفظ می‌کند.

ما با گسترش ایده‌ی ناموس زن را تبدیل کرده‌ایم به «چیزی» درون خانواده. چیزی که اگر طبق تعاریف ما کج برود، تمام خانواده را زیر سؤال می‌برد.

شوهری که زنش را می‌کشد مردی نیست که انسانی را به قتل رسانده. کسی است که شرافتش را با پاک‌کردن یک لکّه‌ی ننگ بازپس‌گرفته است.

تو در جامعه هم آدم نیستی

از طرف دیگر، زن در ساحت جامعه هم انسان نیست. حضور اجتماعی زن هم مسئله‌ای مردانه است.

حتماً بارها با ماشین‌های گشت ارشاد در سطح خیابان مواجه شده‌اید. این نمایانگر مالکیّت حاکمیّت بر وجود زن است. حاکم اعلام می‌کند که تو مایملک من هستی و اگر آن‌طور که من می‌خواهم نباشی، مرا بی‌ناموس کرده‌ای. پس من تو را به زور یا تبدیل به چیزی که می‌خواهم می‌کنم یا از سطح جامعه حذفت می‌کنم.

فراموش نکنید که حکم زندان زنانی که به حجاب اعتراض کرده‌اند چندین برابر مردی بود که سر دخترش را با داس برید. (لطفاً من را دستگیر نکنید. من اینجا کاری را تأیید نکرده‌ام.)

جالب اینجا است که این مالکیّت‌های خصوصی و عمومی بر بدن زن یکدیگر را تقویّت می‌کنند. یعنی این امر که پدر و برادر و عمو و... مالک بدن یک زن هستند، نه تنها باعث می‌شود که امر مالکیّت بر زن توسّط حکومت عادی شود، بلکه باعث می‌شود که آن مالکیّت گسترده‌تر شود.

از طرفی اینکه حکومت مالکیّتش را بر بدن زن اعلام می‌کند خود باعث تقویّت مالکیّت مردان فامیل بر بدن زن از طریق مشروعیّت قانونی می‌شود. چون این مالکیّت‌ها با ریشه‌های یکسان و اهداف یکسان اعمال می‌شوند.

غیرت خوب، غیرت بد

اینجا خیلی‌ها ژست همه‌چیزدانی می‌گیرند و می‌گویند که: نه. منظور از غیرت این نیست که زنت را بکشی. منظور این است که اگر کسی خواست به او آسیب برساند از او دفاع کنی.

خب این حرف کاملاً اشتباه است. اوّل از همه چرا من وظیفه‌ای فراتر از وظیفه‌ی انسانی‌ام برای دفاع از زنان دارم؟ دلیلش همان‌طور که در بخش ابتدایی دیدیم این است که این ایده من را مالک آن‌ها می‌داند.

دوم اینکه ایده‌ی غیرت ایجاب می‌کند که اگر خود زن خواستار آن عمل بد (حالا تعریفش هرچه که باشد) بود من باید او را مجازات کنم.

کسی که می‌گوید غیرت به معنی آسیب‌زدن به زن نیست یعنی حتّی تا این حد توان انتخاب برای زنان اطرافش قائل نیست که شاید انتخابی داشته باشند که از نظر من کاری بد باشد.


پس خواهر و مادر خودت چه؟

می‌رسیم به بخش همیشگی بحث‌های اینطوری. همیشه وقتی درمورد این مباحث صحبت می‌شود جاندارانی جالب از اعماق اینترنت حاضر می‌شوند و عموماً پس از بستن پنجره‌های سایت‌های هرزه‌نگاری، این سؤال را مطرح می‌کنند که پس اگر کسی با خواهر یا مادر خودت هم خواست کاری بکند چه می‌کنی؟

شما اگر دیدید کسی قصد آزار انسانی را دارد باید با تمام توان‌تان از آن انسان دفاع کنید. حالا یا خواهرتان باشد یا زنی ناشناس در خیابان.

ولی اگر زنی با اختیار خودش چیزی را انتخاب کرد دیگر به شما ربطی ندارد. اگر آن انتخاب به نظر شما نادرست است، می‌توانید سطح روابط‌تان را با آن آدم کاهش بدهید یا اصلاً با او قطع رابطه کنید. مثل یک انسان متمدّن.

چگونه از بریده‌شدن سری دیگر جلوگیری کنیم؟

این حقیقت را همواره به خودتان و دیگران یادآوری کنید: زن‌ها هم انسان هستند. ماننند مردان.

اگر دیدید کسی دارد برای زنی تعیین تکلیف می‌کند به صورت مؤدّبانه و با استدلال یادآوری کنید که تو مالک این زن نیستی. اگر دیدید کسی دارد با زنی رفتار خشونت‌آمیز انجام می‌دهد مداخله کنید. خیلی از اتّفاقات بد با مداخله‌ی مردم رفع می‌شود.

به کودکان یادآوری کنید که مردان و زنان با هم برابر اند و هیچ‌کدام مالک دیگری نیست.

از همه مهم‌تر، مخالفت‌تان را با قوانین و اعتقاداتی که زن‌ها را موجودی ناانسان جلوه می‌دهند اعلام کنید. هرجایی که می‌شود، به هر طریقی که می‌توانید.