خیال کن تا اتفاق بیوفته،خیال میکنم پشت در ایستاده ای.
زن زندگی آزادی
الان حدود چهار ماه میشه که این 3 کلمه از همه جای کشور به گوش میرسه توی فضای مجازی که داره بیداد میکنه 3 کلمه ای که جدا جدا خیلی جاها شنیدیم زن، زندگی، آزادی به زن فکر میکنم به چیزهایی که توی این 30 سال شنیدم مثل :زن ضعیفه ، زن خونه، زن مدیر آشپزخونه، زن باید پشت ماشین لباس شویی بشینه، زن چه به کار بشینه تو خونه بچه داریشو بکنه، با چادر سفید امده با کفن سفید باید بره بیرون، زن نصف مرد حسابه شاهد زن 4تا شاهد مرد 2تا ، زن ناقص العقل، زنا چه به این حرفا بله همه اینها و خیلی چیزهای دیگه که از قلم افتاد به قول اونایی که خودشون و زدن به اون راه که حقیقت رو نشنون زنها امدن تو خیابون که لخت بشن که به قول اونها برن دنبال اون مدل زندگیها اون ور آبی اما حقیقت ماجرا چیز دیگریست زنها به خیابون امدن تا حقی که توی این سالها ازشون گرفته شده را فریاد بزنن نه فقط حق خودشونو اونا با شجاعتشون حتی حقوق ضایع شده مردهاشون رو فریاد میزنن به معنای واقعی کلمه زنهای ما دارن به دنیا ثابت میکنن زن باعقل کاملش و شجاعت مثال زدنیش خیلی فراتر از اون اصتلاحات و متلک های ناروایی که در این چند سال باهاش زندگی کرده نمیخاد لخت بشه داره فریاد می زنه من حق زندگی دارم چرا من نصف یک مرد اهمیت دارم در صورتی که این من هستم که مرد را به عرصه می رسونم. چرا دیه من نصف یک مرد حساب میشه؟ در صورتی که هر دوی ما مکمل یکدیگریم چرا حق طلاق با من نیست و باید از تمام حقوق خودم بگذرم تا بتونم از یک ازدواج غلط با کمترین آسیب بیرون بیام؟ چرا نمیتونم از ترس دادن حق حضانت بچه ام به پدرش خودم را از زندگی که توش عذاب می کشم راحت کنم ؟ چرا من باید شبها تا خود صبح بالای سر نوزادم بشینم شب بیداری بکشم ولی قانون حضانت فرزند من رو به پدرش بده؟ چرا با خوردن مهر طلاق توی شناسنامه منزوی و از اجتماع ترد بشم ولی یک مرد با داشتن همسرو فرزند به اسم صیغه میتونه امیال خودش رو ارضا کنه؟ چرا نمیتونم محل زندگی خودم رو مشخص کنم که اگر به هر نحوی دوست نداشته باشم توی محل منتخب همسر زندگی کنم به راحتی برام حکم عدم تمکین صادر میشه؟ چرا با اینکه من یک اصل در جامعه هستم همیشه منکر من میشن؟ چرا با اینکه من دنیا رو روشن میکنم ولی به زور توی سیاهی و تاریکی نگه داشته میشم ؟چرا اینقدر ظلم و تبعیض؟ تو سرم پر است از این چرا ها البته که منکر ظلم های بی شماری که در مورد مردان سرزمینم شده هم نیستم اما همیشه بیشترین ظلم به ما زن ها شده به خاطر زن بودن. بله! این موارد و خیلی چیزهایی دیگر باعث فریاد زنان هم نسل من شده زنانی که دیگه به ستوه اومدن زنانی که حاضرن جلوی گلوله سینه سپر کنند که از حق نسل های آینه دفاع کنند زنانی که با خون خودشون میخوان حقوق تلف شده و بی رنگ شده مردانشون رو هم رنگ بزنن نه تصورات ابلهانه ی ذهن مریض شما نه رویای زندگی اونور آبی زن زندگی آزادی صدای همه ماست همه، چه زنان در بند اسارت با بند های نامرئی و چه مردان آزادی خواه سرزمینم.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
مطلبی دیگر از این انتشارات
روز زن مبارک
مطلبی دیگر از این انتشارات
یادداشتی به بهانه ۸ مارس «روز جهانی زنان» و توصیههایی برای زنان در محیط کار