سردبیر سابق سایت نقدآنلاین و نقد روز / خبرنگار آزاد / فعال حقوق بشر
عوامل اجتماعی، زمینهساز اصلی خشونت علیه زنان
خشونت علیه زنان هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت است، که موجب آسیب جسمی، جنسی یا روانی یا رنج زنان، شود؛ چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گرفته و در جمع یا خفا رخ دهد.
مسائل اجتماعی جامعه، پدیدههای اجتماعی، اعم از شرایط ساختاری و الگوهای کنشی هستند که در مسیر تحولات اجتماعی قرار میگیرند. مسائل اجتماعی به عنوان پدیدههای نامطلوب، اذهان صاحبنظران و افکار عمومی را به خود مشغول داشتهاند و خشونت از جمله مسائل اجتماعی است که نه تنها متاثر از جنبههای مختلف حیات بشری است، بلکه برآنها نیز تاثیر گذار خواهد بود.
خشونت را باید جزء آن دسته از اصطلاحاتی محسوب نمود که موارد استفاده متعددی یافتهاند. در علوم مختلف، تعاریف متنوعی از خشونت ارائه شده است. نزدیکترین اصطلاح در روانشناسی به خشونت، واژه پرخاشگری است که مراد از آن رفتاری صدمه زننده و تخریب کننده است که از جانب فردی علیه فرد دیگر انجام میگیرد. در جرمشناسی خشونت را شامل اعمال و رفتاری دانستهاند که احساس ناامنی را در فرد و جامعه به وجود میآورد. همچنین گفته شده که خشونت علاوه بر جنایات پیشبینی شده در قانون، ممکن است اعمال دیگری را نیز که جنبه محرمانه نداشته باشد را در برگیرد.
خشونت علیه زنان شاید شرمآورترین و ننگینترین مورد نقض حقوق بشر باشد
یکی از مسالههای اجتماعی مهم که جامعه ما با آن درگیر است، مساله خشونت خانگی علیه زنان است. خشونت علیه زنان شاید شرمآورترین و ننگینترین مورد نقض حقوق بشر است و تا وقتی تداوم دارد، قادر به برقراری عدالت و ایجاد توسعه و صلح در جهان نیستیم. مطالعات انجام شده حکایت از آن دارند که خشونت علیه زنان در تمامی کشورهای جهان وجود دارد و مرزهای فرهنگ، طبقۀ اجتماعی، تحصیل، درآمد و قومیت را درنوردیده است. در کشورهای مختلف بین ۲۰ تا ۵۰ درصد زنان خشونت فیزیکی و آسیبهای جسمی را تجربه کرده اند. از آنجا که تعداد ارتکاب خشونت علیه زنان نسبتاً پنهان شده یا نادیده گرفته میشود به سختی میتوان به آمار موثقی از آن دست یافت.
هر رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی یا روانی در زنان شود خشونت علیه زنان است
پس از تلاشهای فعالان حوزه زنان، سازمان ملل در قطعنامه مربوط به حذف خشونت علیه زنان در سال ۱۹۹۳ ،خشونت علیه زنان را به طور کلی اینگونه تعریف کرده است: «هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت، که موجب آسیب جسمی، جنسی یا روانی یا رنج زنان، شود؛ چنین رفتاری میتواند با تهدید، اجبار یا سلب مطلق اختیار و آزادی صورت گرفته و در جمع یا خفا رخ دهد»
خشونت علیه زنان دارای انواع مختلفی است: خشونت فیزیکی (جسمی): که به هرگونه رفتار غیر اجتماعی که جسم زن را مورد آزار قرار دهد اطلاق میشود.
خشونت روانی (عاطفی): رفتار خشونتآمیزی است که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس زن را خدشه دار میکند.
خشونت اجتماعی: در این نوع خشونت زن تحت کنترل شدید مرد قرار دارد و در انزوای اجتماعی است
خشونت جنسی: از لمس کردن بدن زن تا تجاوز را در بر میگیرد.
خشونت اقتصادی (مالی): یعنی نداشتن امنیت اقتصادی به نوعی که زن به دلیل در اختیار نداشتن پول و ثروت خانواده کاملاً وابسته به مرد خانواده باشد.
مساله خشونت علیه زنان و نحوه برخورد با آن تابع هنجارها و ارزشهای اجتماعی فرهنگی هر جامعه است
به نظر میرسد زنان دارای موقعیتهای پایینتر اقتصادی و اجتماعی، موقعیتهای بدتر خشونت را تجربه میکنند و عواملی مانند سطح سواد پایین، درآمد کم، فقر، منابع اندک و مشکلات ناشی از فرزندآوری در افرادی که به خشونت دست میزنند یا قربانی خشونت میشوند، قابل توجه است. ماهیت این پدیده در برخی از کشورها متفاوت است. برای مثال در کشور غنا، خشونت اعمال شده علیه زنان میتواند جنبهای شبه مذهبی، اجتماعی- فرهنگی، جنسی، بدنی، عاطفی، روانی یا اقتصادی داشته باشد. شدت و بزرگی مساله خشونت علیه زنان و نحوه برخورد با آن تابع هنجارها و ارزشهای اجتماعی فرهنگی هر جامعه است، بنابراین نوع برداشت و تعریف خشونت خانگی علیه زنان و عوامل زمینهساز آن میتواند متفاوت و وابسته به نوع فرهنگ جامعه بوده و این تفاوتها بیانگر گوناگونی سیاستها و برنامههای پیشگیرانه در جوامع مختلف را توجیه می نماید.
متخصصان آسیبهای اجتماعی در کشورهای غربی ادعا کردهاند که یک سوم تا یک پنجم زنان خانهدار مورد خشونت قرار میگیرند. در کشور ما نیز مانند سایر کشورها خشونت علیه زنان مسئله و معضلی اجتماعی است ولی تاکنون مطالعه اپیدمیولوژیک کاملی در این زمینه صورت نگرفته است. به دست آوردن آمار واقعی در مورد شیوع خشونت خانگی علیه زنان در داخل کشور امری دشوار است. به این علت که فرهنگ ایرانی همواره خشونت را موضوعی خصوصی در نظر گرفته و زنان قربانی این مساله را به سکوت و مطرح نکردن آن در عرصه عمومی جامعه ترغیب کرده است.
خشونت خانگی علیه زنان بیش از سرطان، تصادفات رانندگی، جنگ و مالاریا عامل مرگو میر زنان است
بانک جهانی برآورد نمود که سالانه نه میلیون مورد معلولیت مادام العمر در نتیجه خشونت خانگی علیه زنان در سراسر جهان اتفاق میافتد. همچنین بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهانی خشونت خانگی علیه زنان بیش از سرطان، تصادفات رانندگی، جنگ و مالاریا عامل مرگو میر زنان در سنین باروری بین پانزده تا چهل و چهار سال است. پیامدهای خشونت در خانواده تنها متوجه زنان نمیشود و فرزندان نیز دچار مشکلات متعدد میشوند. فرزندان این خانوادهها حتی اگر به طور مستقیم هم درگیر رفتار خشونتآمیز بین والدین نشوند، باز هم دچار اضطراب و استرس ناشی از تنش درون خانواده هستند.
متاسفانه همسرآزاری بین نسلها منتقل میشود و بر اساس نتایج پژوهشهای انجام شده در این حوزه کودکانی که مادران آنها مورد آزارهای فیزیکی پدرشان قرار میگیرند در معرض خطر بالاتری برای انتقال رفتارهای خشونتآمیز به نسل بعدی قرار دارند و شوهرانی که اقدام به کتک زدن زنان خود میکنند در خانواده پدری شاهد کتک خوردن مادران از پدرانشان بودهاند. براساس نظریه یادگیری اجتماع، افراد در اثر همنشینی با افراد جامعه چگونه رفتارکردن را میآموزند. این دیدگاه به نقش خانواده و همسالان در ارتکاب خشونت اشاره دارد. باندورا مدعی است غالب رفتارهای انسان از طریق مشاهده و در خلال فرآیند الگوسازی فراگرفته میشود.
برای مقابله موثر با مساله اجتماعی خشونت علیه زنان در خانواده، در گام نخست باید زمینههای شکل دهنده آن شناسایی شود و به این پرسش پاسخ داده شود که کدام عوامل زنان را در معرض خشونت خانگی قرار میدهد و باعث میشود صدمات جبران ناپذیر روحی، جسمی و خانوادگی به ایشان وارد شود و در خروج از چرخه خشونت موفق نباشند. پژوهشها نشان داده اند که از عوامل زمینهساز در بروز خشونت خانگی علیه زنان میتوان به عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل قانونی و حقوقی اشاره کرد.
فقدان آگاهی و ضعف فرهنگی جامعه از عوامل اصلی زمینه ساز خشونت خانگی علیه زنان در جامعه ایرانی است
پژوهشها نشان میدهند از دیدگاه صاحب نظران فقدان آگاهی و ضعف فرهنگی جامعه از عوامل اصلی زمینه ساز خشونت خانگی علیه زنان در جامعه ایرانی به شمار میرود. رفتارهایی مانند سوء ظن، شتاب در قضاوت، عصبانیت و تند مزاجی، مصرف مواد مخدر و الکل در مردان، وجود باورهای غلط مانند برتری جنس مرد، تحمیل تمام کارهای خانه به زن، فقدان مهارتهای ارتباطی در زوجین و ناتوانی در رفع اختلافات از طریق تعامل فکری و حل مشکلات زندگی مشترک، ناآگاهی از حقوق و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر از جمله عوامل مؤثر زمینه ساز خشونت علیه زنان است. همچنین نمایش تصاویر خشونت آمیز در رسانهها می تواند به یادگیری و ترویج خشونت خانگی علیه زنان در جامعه منجر شود و بر روی سلامت خانوادهها تاثیر گذارد ضمن آن که وجود سابقه روابط خشونت آمیز در خانواده و وجود روابط خشونت آمیز در جامعه موجب آسیب پذیری بیشتر خانوادهها شده است.
به طور کلی شناخت درست عوامل موثر بر خشونت علیه زنان میتواند سبب رسیدن به راهکارهای مناسب گردد، زیرا پدیده خشونت علیه زنان موضوعی چند بعدی و چند جانبه است. ارائه چنین راهکارهایی باید با بررسی دقیق عوامل زمینهساز مبنی بر کاهش اعمال خشونت توسط مردان و خشونت پذیری توسط زنان صورت گیرد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بر گورهای متروک
مطلبی دیگر از این انتشارات
اعتماد بنفس در زنان
مطلبی دیگر از این انتشارات
دستان مهسا را بگیر