کافی نیست..

من به تو نگاه میکنم ، تو به من..
ولوم روی صَد ، ندای آزادی میپیچه توی خیابون..
حس شور و شعف شماها از اینکه دارید اعلام حضور میکنید..
تبدیل به خودکار صورتی بین کلی خودکار سیاه میشین ، همه میتونن از دورم رنگ متفاوتتون رو تشخیص بدن..
روسری‌ها تو هوا به پرواز در میان..
موها تو باد میرقصن..
وی نشون دادنا و..
زیباست ، امیدوار کنندس ، اما کافی نیست.!
خط‌فکری که توی اینستا یا توییتر موج میزنه ، یک گمراهی آشکار در جامعه‌ای هست که بیشتر شبیه سورس کدِ سایفونِ تا رویکرد به ظاهر متمدنانه و دموکراتیزه شده‌ی اکسپلور!
چیزی که زیرِ پوسته‌ی شهرها و خونه‌های ما رشد کرده ، در عینِ حال که در رسانه یا با چشم عادی ، مضحک و پلشت دیده میشه ؛ اما در باطن.. بسیار کثیف‌تر و وحشتناک‌تر از چیزیِ که فکرش رو میکنیم.
یک روز در پستوی خونه نهان بوده ، حالا با افتخار داره توی کوچه و خیابون برای خودش دور میزنه..
چه قدر طول میکشه که یک مفهوم در ظاهر ارزشمند یا معنوی ، تبدیل به یک آلت قتاله بشه که منجر به رندوم قربونی کردنِ آدمای بیگناه خواهد شد!؟
موقعِ گلاویز شدنای گاه و بیگاهمون با دنیا ، باید متوجه این بشیم که ترکیب مدرنیته‌ی ناقص و پلشت امروزی با عقایدِ جزمی و پوسیده‌ی هزار و خورده‌ای ساله ، ممکنِ باعث ظهور چه هیولای بی شاخ و دمی بشه!
ظهوری که من میبینم ، تولد یک دیو ده سرِ دهشتناکِ که از هیچ جنایت و کثافت‌کاری دریغ نمیکنه در راه رسیدن به اهداف پوچ و بی‌معناش..
ظهوری که در راهه ، ظهور یک هرج‌ومرج تمام‌عیار و تولد یک جامعه‌ی بی‌قانون و بی در و پیکر به معنای واقعی کلمه‌ست.
جایی که تمام نهادهای قانونی و نظارتیش ، به واسطه‌ی انزال‌های مکرر و غیرواقعی پتیارهای حکومتی.. عقیم شدن و توانایی هیچ کاری رو ندارن. مغز سیستمِ محافظ امنیت توسط هیولا بلعیده شده و حالا تبدیل به ارابه‌ی شیطانِ حاکم بر ایران میشه..
شاید بگین همه‌ی این اتفاق‌ها سال‌هاست افتاده ، اما باید بگم تا امروز در لفافه بود ؛ ولی قرار از امروز به بعد به صورت واضح ، روی کثیف این هیولا رو به تماشا بشینیم.
جگرگوشه‌هاتون رو شیرفهم کنین ، نه اینجا بلژیکه و نه طرف حسابِ ما ، بویی از انسانیت یا شفقت برده..
سیاهی اندر سیاهی..
یک دورانِ پرهزینه خواهد بود ، اما بعد از این پیچِ تاریخی ، هیچ چیز شبیه به قبل نمیشه.. چه خوب ، چه بد.