Dirk Maassen - Ethereal
چی میشد اگ بند انگشتات مال من بودن؟
اره اره.
چی میشد اگ منم مثل یکی از همون ادمای عادی بودم؟ چی میشد اگ دیوونه نبودم؟ منم منم میخواستم ی زندگی معمولی داشته باشم
معمولی؟ ولی من من همیشه ازین کلمه بدم میومد
یادمه همیشه همیشه سعی میکردم متفاوت باشم
وقتی میفهمیدم تو ی چیزی متوسطم
معمولیم دیگ انجامش نمیدادم
یا باید صد باشه یا صفر .معمولی بودن معنا نداره
تو این دنیا معمولی بودن معنا نداره.
اره شما بهش میگید ... صب کن صب کن
عا ایده ال گرا؟ یا کمال گرا؟ یا هر کوفت گرای دیگ مگ فرقیم داره؟ اره اره میدونم فرق داره همه اینا فرق داره همه چی باهم فرق داره
هر شیار مغزم با اون یکی فرق داره
هر بند انگشتت با اون یکی فرق داره.
چی میشد اگ بند انگشتات مال من بودن؟
من برای تو متوسط بودم؟
شاید برای همین ولت کردم
من ولت کردم؟ اصلا یادم نیست چ اتفاقی افتاد
مگ اونی ک اول کنار کشید تو نبودی؟
تو همیشه اول بودی لنتی.
اول بودنت هم برام حسادت برانگیز بود
من حالم ازت بهم میخورد. توحتی همینم ازم نمیدونستی
تو چی ازم میدونستی؟
تو تو بدترین شرایط ولم کردی چرا؟
چرا من همیشه اونی بودم ک تنها میموند
چرا؟
چرا مغزم داره پاکت میکنه من حتی یادم نیست تو کی بودی؟
نه نه یادمه تو کی بودی.یادم نیست کی شدی؟
من میخوام فرار کنم
یه مدت کوتاه از همه و همه چیز و همه ... نه نه نه نه همه کس
نه از تو دیگه فرار نمیکنم.ب جایی رسیدم ک میدونم حالم داره خراب میشه
میگم ازم فاصله بگیرن
نمیدونم چیکار کنم بهتر بشم فقط میتونم صب کنم صب کنم صب کنم
د اخه لامصب من تا اخر عمرم ک نمیتونم صب کنم
خودکار ابیمو پیدا نمیکنم
من من از سیاه بدم میاد
از رنگ لباس اون جمعیت در حضور تو
حضور تو؟ بی حضور تو؟ باتو؟ بی تو؟
زندگی بی تو؟
کاش قول میدادی که مرگ هم نمیتونه مارو از هم جدا کنه؛ من حتی به اول رفتنت، به اول ...
کاش اینجا بودی. درست کنار من. لباس سفید بهت میومد.
یه روز مثل همه ی روزهای دیگ؟ منتها خسته کننده تر و عجیب تر. مثلا قاتی شدن صدای اَدل با صدای بوق ماشین و شلوغیای خیابون.گلای نرگس بیرون گل فروشی و گل های ابی که حضور نداشتن. دوییدن تو همین هوا و تا حد خفه شدن نفس نفس زدن. وسط راه غذا خوردن یا آبِ جوش نداشته ی کتابخونه. گربه های لوس یا ... یا حال خراب همیشگی که هی درجه ش بالاتر میره؟ کاش این اخریه نبود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
برای دخترم، برای ژیانا، برای زندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو بلد بودی آواز بخوانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی مغز هم دلتنگ میشود