گاهی مغز هم دلتنگ می‌شود

عاشقی آدم را به هزار راه نرفته می‌برد، به راه‌هایی که حتی وقتی در دبستان انشا می‌نوشتی و خیال‌انگیز سفر می‌رفتی به همه چیز فکر می‌کردی الا به همین که در عاشقی طی کردی. عاشق که میشوی انگار دل فرمانروای بدن می‌شود و اعضا و جوارح فراموش می‌کنند روزی به دستور مغز حتی آب می‌خوردند. شاید خود مغز هم مطیع می‌شود و برای تصمیم‌گیری از دل اطاعت می‌کند.

و ای کاش معشوق‌ها بدانند که دل تابِ شکستن ندارد، ای کاش بدانند که تمام بدن دندان تیز کرده برای حکومت وُ فقط لحظه‌ای شکست، لحظه‌ای تزلزل وَ حتی لحظه‌ای تردید تمامِ برج و باروی دل را فرو می‌ریزد وُ می‌شود یادگاری برای عبرت که آینده‌گان در دالان‌های پیچ وُ واپیچش قدم بزنند و یادشان نرود که عاقبت عشق چیست، وَ تصور کنند تصویر خاطراتی که عقل در آن بیکاره نشسته بود.

این ناتوانی قلب ماست که نمی‌تواند از پس فشار خاطرات عشق برآید وُ انگار که می‌ایستد. انگار دیگر توان تپشی رو به جلو را ندارد، حرکت را پس میزند. حال آنکه مغز فرمان تپش میدهد، فرمان حرکت...
و ناگاه قلب تند می‌تازد.

خوبی حرکت قلب این است که طوری میزند که نمی‌فهمی به جلو می‌رود یا به پس. نمی‌فهمی ریوِرس می‌شود یا فوروارد. گاهی پوزخندی می‌زند و مغز را با فریبی زیرکانه دور میزند.

خاطرات که مرور میشوند -نه در مغز که در قلب- انگار لحظه‌ای می‌ایستد، دیگر تاب و توان به پیش رفتن ندارد و دلش دوباره فرو ریختن می‌خواهد، مثل هزاران نفر که قلبشان ایستاد برای تنگ شدن، برای جا نشدن در این دنیای بی‌رنگ، و برای رفتن... حال اگر تاب و توان ایستادن بر همه‌ی آن فشارِ دلتنگی باشد، شروع میکند به تند حرکت کردن، نه به جلو که به عقب.

برمیدارد مثل این فیلم‌ها فست-ریورس می‌شود به گذشته؛ اصلا انگار تمام تدوینگران دنیا ادای همین قلب را در می‌آورند که پلان‌ها را ریورس می‌کنند. چطور می‌شود در ویدیوپروژکتور قلب این همه خاطره با رنگ و بو و مزه تصویر شود؟ جزء به جزء، پلان به پلان، بی‌کم و کاست.

و خروجی‌اش می‌شود حالتی که انگار پای سنگین روزگار روی سینه‌ات فشار می‌‌آورد وُ سرت را که از شیشه عقب تاکسی می‌بری بیرون، باد به صورتت می‌خورد اما هیچش به ریه‌هات نمی‌ریزد.
نفس سنگین می‌شود، قلب پرفشار، وَ خون نمی‌چرخد انگار.
مغز همه را می‌فهمد وُ برای خلاصی از همه‌ی آلام فرمان بغض می‌دهد، دستور چند قطره اشک... انگار مغز هم دلش می‌گیرد و گریستن می‌خواهد.

این آرت‌ورک بر اساس فیلم مادر(دارن آرنوفسکی) طراحی شده. که من نام طراح رو نتوستم پیدا کنم.
این آرت‌ورک بر اساس فیلم مادر(دارن آرنوفسکی) طراحی شده. که من نام طراح رو نتوستم پیدا کنم.