RYRA·۵ ماه پیشزن غمگین و خط چشم آبیپاکت سیگارمو جا گذاشتم توی جیب شلوار جینم که مونده توی کمد خوابگاهچون فکر میکردم قراره زود برگردم و شبا که هوا خنک تره با فاطمه گوشه ی حیاط…
RYRA·۱ سال پیشیک زنِ فرارییک روز زن توقف ناپذیری هستم که دنیا رو تصاحب کردمقدرتم شعله میکشه و میتونم به تمام چیزهایی ک میخوام برسمپوست بدنم داغه و احساس میکنم خون تو…
RYRA·۱ سال پیشری رامن بیشتر وقت ها آدم خوبی نیستم.با خانواده وقت کم میگذرونم و از سفر های خانوادگی فرار میکنم.وقت عصبانیت آدم ها رو تا سر حد مرگ میرنجونم.هیچو…
RYRA·۱ سال پیشآرزو گم شده.دیروز که بغض کرده بودم ، وسط ویدیو کال ازم پرسیدتو برای رها شدن از این احساسات چیکار کردی؟فکر کردمفکر کردمفکر کردمبه تصویرش که هی شطرنجی می…
RYRAدریه دفترچه برا دل نوشته هام...·۱ سال پیشاز من رها نمیشوی.از کجا می آیی اندوه؟از کجا می آیی که تمام و رها نمیشوی؟از کدام برگِ کدام درخت قطع شده پرواز کردی؟از دل کدام ماهی مرده ی شناور در کدام دریا…
RYRAدرنامـهای به تو که نمیخوانی·۲ سال پیشهمه چیز بیهوده است مامانهمه چیز بیهوده است مامانلاک مورد علاقه ام را زدمغذای مورد علاقه ام را خوردمکتابی که میخواندم را دوست داشتمساعت ها نشستن پشت میز و غرقه شدن…