گیوْ بَک مای فِمینین اِنِرجی، بِچ!

زنونه‌عامو پس بدین!

چقدر دیواین فمینین توی وجودت باقی مونده؟
چقدر دیواین فمینین توی وجودت باقی مونده؟

هی!

تو که با کت و شلوار کریهِ سبز رنگت از این جعبه جادو به من زل زدی

آخرین حرفت همین بود؟

دیگه نظری، ایده‌ای، حرفی؟ که چطوری باشم و چجور نباشم؟

من هنوز سر تا پا گوشم.

تا دندون مسلح به کثافت یاب! اما سر تا پا گوشم!

ولی حرف نمیزنی تو

دستور میدی

با چشمای هیز و بازم کریهت

امر میکنی؛

لبخند مشمئزکننده‌ای تنگش گذاشتی،

نهی میکنی.

هی!

نگاهت بِم حس اضافی بودن میده

خودت گمشو

خودت بار و بندیلتو که بستی از همون جعبه جادو یک راست برو جهنم!

من اونجا منتظرتم

فک کردی راحتت میذارم؟

زالو تویی ولی ایندفعه من خونتو میخورم

تف!

مزه کثافتِ عذاب میده وجدانت

تف!

با پارچه کت سبز رنگی که تن کثافتِ قبلی بود دورِ دهنمو پاک میکنم...

بقیه خانومای پای منبرتم همین مزه‌این؟

[مزه کنترل‌گری مَسکولین‌وار با عصاره سلیطگی؟]

مامانبزرگمو دیدم

خاطره ای از زیبایی توی کلش نمونده بود

گفتم پس خنده‌عای دلبرت کو مَلی خانوم؟

به تو اشاره کرد توی اون جعبه جادو...

میجوعمت! زنونه‌عاشو پس بده!

میجوعمت بی پدر!

من هنوز رام نشدم

با پوستِ مرغی و موعای آشفته،

با دندونای پشیمون از دندون قروچه،

با ناخونای درازی که خاطره‌عای کفِ سلول انفرادی زیرشون جمع شده

خِرخِرتو میجوعم!

هی!

من هنوز رام نشدم

اینجام هنوز بی‌پدر!

راستی، اگه دستت بم رسید

دستتو تا آخر عمر نشور :)