همین که چمدانت را برمیداری همه میپرسند میخواهی کجا بروی؟ اماوقتی یک عمر تنهایی هیچکس ازتو نمیپرسد کجایی!، انگار همین چمدان لعنتی تمام ترس مردم از سفر است هیچکس از تنهایی تو نمی ترسد!
سوزش قلم
سوزش قلم
✍🏼دنیا عوض شد وانسان عوض شده
رسم مروت و وفا به جهان عوض شده
ای جان دل مخور غم که این چنین
شاعر عوض شده وشعر
هم عوض شده
دنیا عوض شد و انسان عوض شده
،بنشین به کلبه ی درویشی خودت که بی گمان
خانه عوض شده و دلبر عوض شده
قایق عوض شد و ساحل عوض شده
آیین عشق به دنیا عوض شده
لیلی عوض شد ومجنون عوض شده
آن با وفا کبوتر جلد خانه ام
برگشته ولی اوهم عوض شده
عشق را جار زنند به هر
کوی وبرزنی،
اما ببین که عشق هم
عوض شده
آن یار که فکر میکنی رفیق ره است
دستش به دست غیر او هم عوض شده
این خط خطی مپندار
که شعر گفته شد
آیین مهرورزی به دنیا عوض شده،
دنبال قافیه و وزن و
ردیف مگرد
از سوزش دل ان هم عوض شده،
مطلبی دیگر از این انتشارات
غم را بکش، هی دم نکن
مطلبی دیگر از این انتشارات
سـه گـانـی
مطلبی دیگر از این انتشارات
غَمکـــــدهی بارانـــی