بی گناه

گنه کردم، شاید هم نکردم
در میان آغوشی که مخملین بود
گنه نکردم آنطور که می گویند
ولیکن رهانیدم آنطور که طلب بود

در آن خلوتگه گرم و خالی از خون
چنان خزیدم که جان لطیفش بلرزید
گنه کردم یا نکردم
قدیسان گواه دادند ز ما این گون

در آن تخت نرم و پر از ستاره
گناهی کردم که هیچ گنه کاری نکرده
اگر قدیسی بود چنین گواه می داد:
که گنه نیست، ز بر قلب ما را پناهی بود

در آن کنج کم نور و بیمار
طلوعی بی بدیل بود جان بی گناهش
ز بر چشمان محزونش قلبم گریید
چنان که رخم به زیر گیسوانش لرزید

اگر هوس تو گناهیست
من ساحلی از گناهم
عزیزکم میدانم گنه نکردیم
زندگی گنه کرد برما که چنین بود

گویند گنه کردم ولیکن میدانم نکردم
کنار جانی که از هر جانی پاک تر بود
خدایا میدانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و محزون

#مانی_خیرخواه

الهام گرفته از شاهکار مرحومه فروغ فرخزاد