شاهرخ خیرخواه زاده۱۳آبان۱۳۵۷ازشهررشت،فارغ تحصیل مهندسی شیمی،نویسنده رمان مقاله وآرایه های ادبی
زن وانیلی

"زن وانیلی"
عزیزکم
قشنگ ترینم
آفتاب بی بدیلم
میدانم که نیستی
میدانم که نمی شنوی
و میدانم که وجود نداری
اما فکر میکنم اگر بودی
شاید پسری می شدی خوش قامت با چشمانی خمار
یا که شاید دختری می شدی باریک اندام با موهایی مجعد
قطعا زیبا ترین می شدی
کودکی بودی از جنس خون و وانیل
از خون وجود من
و وجود زنی وانیلی
از بازی کردن لذت میبری؟
بیا بازی کنیم!
یک بازی
عجیب ترین بازی!
آن زن وانیلی چه کسی می تواند باشد؟
مادرت کیست؟
شاید زنی محجوب باشد
فکر میکنی میتواند زن مطبخ باشد؟
بشورد ، بسابد ، تو را طر و خشک کند و بعد بمیرد
شاید زنی خود محور باشد
این چطور است؟
زنی به روز و فراری از مطبخ
پا به عرصه گذاشته تا پیش برود و تلاش کند که پیشرفتی حاصل کند
زنده بماند ، کار کند ، دوستداشته شود و شاید هم روزی دیگر در کنارت نباشد
شاید زنی هنرمند باشد
راضی نشده ای؟
زنی خلاق و پرشور
زندگی میکند نه اینکه فقط زنده بماند
خلق می کند ، جاودانه می کند ، خُلقش در نوسانات می رود و شاید روزی خودش را از بالای ساختمان بلندی پرتاب کند
شاید زنی قدرتمند باشد
اینطور فکر نمی کنی؟
زنی با ثبات و اراده ای بُرنده
کنترل می کند ، می سازد ، بقا می یابد و شاید روزی تو را به جنون برساند
بهتر است زاده نشوی اگر مادرت زیست میکند تا فقط غذای گرمی حاضر کند
بهتر است بمیری اگر مادرت روزی از همه چیز فرار کند
بهتر است در یتیم خانه ای بزرگ شوی اگر مادرت بد هنگام لبان مرگ را خودش ببوسد
بهتر است از من متنفر باشی اگر مادرت نتوانست آنطور که من دوستت داشتم ،دوستت بدارد ...
تو می پرسی: پس خود من چه؟
در جوابت فقط میتوانم بگویم که: من همیشه "مرد دیگر" بودم.
با خود بودن کاری نتوانستم بکنم
"دیگری" شدم تا بقا یافتم
زن وانیلی از جنس وهم بوده است
مادرت وهمیست که توهمی چون تو را برای من زاییده
کسی که مرا برای وجودم دوست بدارد فقط زن وانیلی است
زنی که در متن هایم جاودان شود
در طرح هایم ابدی شود
دلیل آواز هایم شود
صاحب اولین صندلی نمایشم شود
فقط و فقط زن وانیلی است
زن وانیلی زیباست ، سخت است ، خودِ هنر است ، خودش را دوستدارد که مرا دوست می دارد ، آرزویی ندارد که خودش یا من براورده نکرده باشیم ...
باهم آشپزخانه را گرم کردیم و باهم خیابان های سرد را به امید روزی گرم طی کردیم
چه سخت است زنی که رنج می برد
و چه سخت تر است مردی که چون زنی رنج ببرد ...
این را بدان که مزه ملس دانه های انار چون مادرت وهم است فقط لاله های گس اند که مزه می شوند.
و اما تو
توهم زیبایم
خون و وانیل من هرچند که توهمی بیش نیستی ، بدان که دوستت دارم
به اندازه ی ذرات گرد و خاک آشکار شده در نور های صبحگاهی
و زن وانیلی هرچند وهم است، اما او نیز تورا دوست دارد
به اندازه تار های تار عنکبوت صحرا های طویل ...
#مانی_خیرخواه
مطلبی دیگر از این انتشارات
کودن نبودن مالیات ندارد۳
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقدیم به همه قربانیان کرونا
مطلبی دیگر از این انتشارات
می خانه