برای همه قربانیان امپریالیسم

#برای_همه_قربانیان_امپریالیسم

چشمانتان را بستند
قلم تان را  درهم شکستند!
وچه آسان تمام شد همه موجودیت تان.

با من از سوگواری بر سر مزارها هیچ نگویید!
صدایم انعکاس ضجه های پایان است،

خون در رگ هایم به انجماد رسیده است
واژهایم چون کلاهک هسته ای  در خطر انفجاراست.

ای همه کشته شدگان غزه و ویتنام
ای خونتان بردیوارهای   عراق و افغانستان؛
شمایان قربانی اهریمن هستید
برایتان سوگواری نمیکنم
چرا که خنده اهریمن را تازه خواهد کرد.

نه ،نه اشکی نخواهم ریخت
خشمم را در قلمم می فشارم
و در میان کارناوال  نفرین شدگان 
بر دیوارهایی که از گلوله ها سوراخ سوراخ شده اند
خواهم نوشت؛که هیچ از تاریکی نترسیده اید،
وبا چشمان گشوده استحاله کرده اید.،
چشمانتان کوچک نبود!
مردمک تان مات نگشته بود!
خاک از کالبدهاتان خجل گشته بود!،.
نه ، نه
من اشکی نخواهم ریخت،
خدا خود گواه گریه درختان سوخته بود.

نمي‌خواهم افسانه بسازم!
نمیخواهم حماسه بسرایم!
شمایان مردمانی مقرب در عرش الهی نبوده اید
انسانی بودید که خونتان به کام اهریمن نشست.

نه قافیه خواهم ساخت
نه بر تار دلنوازی خواهم نواخت
نه از پروانه و شمع خواهم گفت،

فقط رد خون هاتان یادمان خواهد ماند...
#شاهرخ_خیرخواه۱۴۰۲_۸_۸


(این شعرنیست)