سهم مان از تنهایی

#سهم_مان_ازتنهایی


در خلوت ما

تنهایی امپراطوری میکند.


اینکه روزی_هرگزهمدیگررانداشته باشیم چطور؟؟.


غروب می آیدوعطربودنمان برایوان تنهایی میپیچد

وحضورمان ممکن نیست،

به آینه خیره میشویم

خاطرات مان را مرور میکنیم

وشایداشکمان هم جاری بشود_اما

دیگر

آغوش کشیدن مان ممکن نیست،


میان ای کاش ها گم میشویم


و اتاقی که ازوجودمان خالی ست

وقلبی که زخمی ست

وروحی که خونریزی دارد؛

روبه پنجره_منتظر حضوری هستیم که دیگرممکن نیست،


درخواب

عاشق رویاهایمان میشویم و

دربیداری کابوس رهایمان نمیکند_

واین بزرگترین درد انسانی ست که

التیامش دیگر ممکن نیست،


فقط

هربار

هزاران بار

ازخودمی پرسیم_

این بی حضوری وبرزخ

بهای کدامین خواسته ما بوده است!


سوال

سوال

سوال

افسوس جوابی دراین میان ممکن نیست.


سرد میشود روح مان دراین بین

شرر هیچ محبتی گرم مان نمیکند_حتی

آغوش مادر

یاکه دست نوازش پدر

یاکه همدردی همخونی که جانش

برای مان بدرمی رود_زیرا

دل که اسیر دل بشود

جدایی ممکن نیست...


سهم هرکدام مان ازاین همه تنهایی چیست؟؟!!..


#شاهرخ_خيرخواه