شاهرخ خیرخواه

ای سراپرده به صبح حادثه

عالم بی مکتب

نارفته به مدرسه!

رقص شمشیر دردامان خدا

عالم اغنیادرلباس رُعیا،

من به خواب خورشیدمست گشته ام

چون مریدان مدهوش مرتضیٰ،

خواهم که باده سرریزدارم گهی

مست گردم

ازاین عالم جدا،

صلاة صبح راازشامگاه دارم وضو

درلباس زهُدپارسایان بی هوا،


زخم ارواح بیهوده درکالبدآدمیان

زخم بوسه ای درپیشانی کبریا،

باشدمارعیت وشمایان اغنیا

مادل سیاه و

شمایان بی ریا؛

فرض داریم که عالم برشمانازل گشته است

فهم دنیا هم باشدمال شما،

مارابه جهل مرکب مان وا بگذارید-همین

فعل حال؛ماپیاده و

شمایان سوار ما

#شاهرخ_خیرخواه