دَر سَر گُم

آیا مسیر علم، دارای سوگیر یهای اجتماعی است یا مسیر مستقلی از بقیه عوامل دارد؟

اگر اهل فیلم، بازی رایانه‌ای و یا رمان خواندن باشید، بعید است که اسم عناوینی مانند World of warcraft، Lord of the rings، Warhammer 40K و یا Civilization به گوشتان نخورده باشد. همه این بازی‌ها، فیلم‌ها و کتاب‌ها یک ویژگی مشترک برای «جهان سازی» دارند؛ در این آن‌ها، گروه‌ها و نژادهای مختلف، هرکدام سبک خاصی از مبارزه و ساخت و ساز و جهان‌بینی و صد البته دانش دارند.

در جهان واقعی نیز چنین وضعیتی برقرار است! گاهی چون این حقیقت را پذیرفته‌ایم، دیدنش برایمان آسان‌تر شده و گاهی چون آن را کتمان کرده‌ایم، با اینکه این حقیقت وجود دارد، دیدن آن در اطرافمان برایمان دشوار شده است. بهتر است برای درک بهتر این موضوع، در تاریخ و جغرافیا سفر کنیم تا نمونه‌هایی از تفاوت مسیر پیشرفت علم در ملل مختلف را مشاهده کنیم.

علم نجوم و تقویم نگاری

تا همین چند قرن پیش، منجمین نماد انسان دانشمند بودند. اما امروزه، تصور بسیاری از انسان‌ها از منجمین، نوعی طالع‌بین در دربارها بودند که کارشان اندکی با فال‌گیرهای امروزیِ حاشیه خیابان‌ها تفاوت داشته. علت این تفاوت نگاه، دقیقا تفاوت در آن چیزی است که آن را علم نجوم می‌نامیم.

در صورتی که به منابع علمی گذشته نگاه کنید، تقریبا هر تمدنی که سرش به تنش می‌ارزید، نسبت به آسمان و ستارگان دیدگاهی داشته‌اند. هر کدام از آنها گزاره‌هایی در توصیف چرایی وقایع نجومی بیان می‌کردند. نکته جالب این است که این گزاره‌ها در روزگار خودشان گزاره‌های «علمی» تلقی می‌شدند، غالبا برگرفته از اساطیر آن تمدن بوده‌اند؛ مانند نام‌های صورت‌های فلکی، افسانه‌های مربوط به طلوع و غروب خورشید. این توضیحات هم در هر تمدن متفاوت بوده و توضیحی منطقی و در استانداردهای آن تمدن ارائه می‌کردند.

عقاید تمدن‌ها نه تنها بر متن گزاره‌های علمی، بلکه بر پرداختن به علوم نیز تاثیرگذار بوده‌اند. در تاریخ علم نجوم، بیشترین و جدی‌ترین تحقیقات بر حرکات اجرام سماوی و زمان‌بندی آن، در سرزمین‌های اسلامی رخ داده است. از کشف حرکت تقدیمی زمین تا نگارش تقویم جلالی که با اختلاف، دقیق‌ترین تقویم نجومی تا به امروز است و محاسبات مربوط به شعاع زمین و بسیاری از این قبیل. علت آن نیز اهمیت تقویم‌نگاری در شرعیات اسلامی است. برای همین پادشاهان هزینه‌های انجام این تحقیقات را تامین می‌کردند و دانشمندان به کار کردن روی این امور علاقه نشان می‌دادند. پس می‌توان دید که ارزش‌های اجتماعی، در تعیین اینکه کدام علم توسعه یابد نیز موثرند.

ریاضیات

تا در حوالی دوران طلایی تمدن اسلامی هستیم، خوب است این مثال را نیز بیان کنیم. از دیگر علومی که در ممالک اسلامی و علی الخصوص ایران رشد یافت، ریاضیات بود؛ اما نه هر شاخه‌ای از آن! حوزه‌هایی از ریاضی که بیشترین پیشرفت را تجربه کردند، جبر و هندسه بودند، در حدی که همانطور که خودتان ماجرای الگوریتم و خوارزمی را می‌دانید، مبانی علم جبر امروزی را مطالعات دانشمندان مسلمان می‌دانند. نظریات مختلفی برای علت این توسعه فراوان بیان می‌شود، اما نظریه غالب، نیاز به توسعه این علوم در محاسبات معماری و تجاری است. هندسه مبنای اصلی فنون معماری و همچنین ناوبری و مسیریابی بوده و جبر، مبانی محاسبات اقتصادی است، که هر دو در جامعه‌ای که تجارت رونق زیادی دارد، بسیار استفاده می‌شود. در برابر آثار فراوان مسلمانان در این شاخه‌ها، کمبود مطالعات در زمینه‌ای مانند احتمالات به چشم می‌آید! دلیل عمده‌ای که برای آن بیان می‌شود آن است که مهم‌ترین موتور پیشران توسعه علم احتمالات، قمار و شرط‌بندی بوده است، برای همین دانشمندان مسلمان، انگیزه زیادی برای توسعه این علم نداشته‌اند؛ بر خلاف دانشمندان جلودار علم احتمال در غرب مانند فرما و پاسکال که طبق روایت تاریخ، اکثرا قماربازان قهاری بوده‌اند!

فرهنگ، مایحتاج توسعه علم

در مثال‌های بالا، دو موردی که فرهنگ، دین، عقاید، ارزش‌ها و به طور کلی موارد اجتماعی در پیشرفت علم اثر داشتند را دیدیم. یکی محتوای علم و دیگری ایجاد انگیزه برای توسعه علم. مورد دیگری نیز هست که فرهنگ با آن در توسعه علم تاثیر می‌گذارد و آن پیش‌نیازهای توسعه علم است. مثال معروف زیر را در نظر بگیرید. فرض کنید شما دانشجوی علوم پزشکی هستید و قصد دارید پایان‌نامه خود را نگارش کنید. اگر بخواهید با توجه به تعالیم پزشکی که از قبل در فرهنگتان وجود داشته، موضوع پایان‌نامه خود را انتخاب کنید، احتمالا به سراغ مسائل مربوط به دارو‌های گیاهی رفته و موضوع خود را مرتبط با این علم انتخاب خواهید کرد. یا برای موضوعی دیگر، ممکن است تحت تاثیر معجزه چایی نبات، اثرات درمانی مصرف شکر در تسکین دردهای موضعی را بررسی کنید!

حال اگر این سوال را درباره دانشجویی دیگر، کاملا با شرایط شما، اما در هند می‌پرسیدیم، احتمالا موضوع پایان نامه او، اثرات درمانی پروتئین‌های موجود در چشم گاو در درمان بیماری‌هاست. چرا که از کودکی مادرش به او درباره شفا بخش بودن چشم گاو داستان‌ها گفته است. همین موضوع برای یک دانشجوی چینی، تاثیرات طب سوزنی در آرام کردن اعصاب محیطی بدن خواهد بود. علت اینکه دانشجوی پزشکی ایرانی، کمتر از دانشجوی هندی احتمال دارد به سراغ پروتئین‌های چشم گاو برود این است که ذهن یک هندی، بیشتر به چشم گاو اندیشیده تا یک ایرانی. یک ایرانی بیشتر به آثار مصرف گل گاو زبان در آرامش اعصاب اندیشیده تا یک چینی. پس فرهنگ و سبک زندگی مردم، در اینکه افراد چه دانش و آگاهی‌هایی از قبل دارند که با آن علوم را توسعه دهند موثر است.

هایزنبرگ و دوستان!

اگر گمان می‌کنید که این حرف‌ها مربوط به گذشته است، سخت در اشتباهید. کتاب Physics and Beyond یا «جزء و کل» از هایزنبرگ بهترین مثال برای دیدن اثرات فلسفه و دین و فرهنگ، یا به قول خود نویسنده «متافیزیک» در علم فیزیک است. در این کتاب، هایزنبرگ خاطرات شخصی خود را نوشته و در قسمت‌هایی صحبت‌های دوستانه خود را با افرادی مانند انیشتین یا پلانک بیان می‌کند. بسیار جالب است که محتوای این صحبت‌ها، نشان دهنده این است که ریشه اختلاف نظریه‌های علمی این افراد، در اختلاف رویکردهای فلسفی و یا حتی الهیاتی این افراد است! این یعنی در علم مدرن نیز، عامل ساخت، توسعه و فراگیر شدن یک نظریه خاص، در پیشفرض‌های فلسفی و نگرش اجتماعی آن است.

خب که چه؟

با وجود آنچه که گفتیم و مثال‌های بی‌شمار این واقعیتِ غیر قابل کتمان، شاید به نظر برسد چنین نظراتی که بیان شد را جامعه امروز دانشگاهی پذیرفته است و همگی بر اساس همین پیش‌فرض به علم نگاه می‌کنند؛ اما در واقعیت اینطور نیست. نگاه‌های امروز به علم، در بعضی از دانشمندان و اساتید، حتی شاید همین اطراف خودمان، این است که علم مستقل از همه چیز، به بیان قواعد طبیعت می‌پردازد و مواردی مانند سوگیری‌های دانشمند و علایق فرهنگی، هیچ تاثیری در آن ندارد! حتی در چند قدم جلوتر، گمان می‌کنند علم را باید از اخلاق و ارزش‌ها جدا کرد و به صورت منفصل و مستقل آن را به دست آورد، به بیانی از علم ارزش‌زدایی کرده‌اند. حال آنکه در دهه‌های اخیر، حتی دانشگاه‌های بزرگ جهان مانند آکسفورد نیز، از بی‌جهتی یا جهانی و همه‌جایی بودن علم به عنوان بیان‌کننده مستقل قواعد طبیعت کوتاه آمده و به بررسی آثار تاریخ و مسائل اجتماعی در علم می‌پردازند. در عین حال در راستای همین نگاه در دانشگاه‌های جهان، علم جدا شده از ارزش‌ها و الهیات را برای جامعه مضر احساس کرده‌اند و نیاز پیدا کرده‌اند در همان علم و تحقیقات، اخلاق را در نظر بگیرند.


امین زمانی | ۱۴۰۰ مهندسی برق