آخرین متن و حواشی دانشگاه صنعتی شریف از بزرگترین رسانه دانشگاهی کشور
نگران برای تن رنجور دانشگاه
نتایج اولیه کنکور کارشناسی 98 که از سوی سازمان سنجش اعلام شد، نگاهی گذرا به رتبههای برتر کنکور و مدارسی که این رتبههای برتر از آن آمدهاند، کافی بود تا دوباره بحث عدالت آموزشی نقل محافل دانشجویی شود. راه افتادن دوباره پردیس خودگردان شریف در تهران و پذیرش دانشجو از سوی آن هم بر شعله این بحث به خوبی دمید تا چند روزی فعالان توییتری را حسابی به خود مشغول کند و آموزش پولی و وجود پردیسهای خودگردان را زیر تیغ نقد ببرد. آن زمان تصمیم گرفتیم میزگردی دانشجویی در روزنامه برگزار کنیم و حرفهای مختلف را بشنویم که گزارش آن در ادامه آمده است. برای کاملتر شدن بحث نیز گفتوگویی با دکتر اجتهادی، رئیس جدید پردیس خودگردان دانشگاه در تهران انجام دادیم و حرفهای بچهها را گفتیم و پاسخهای دکتر را شنیدیم.
اعضای جلسه افراد مختلفی بودند؛ از بچههای شورای صنفی و فعالان دانشگاه تا فارغالتحصیلانی که حالا در رشتههای انسانی مانند جامعهشناسی و علوم سیاسی ادامه تحصیل میدهند، در جلسه حضور داشتند. هدف این نوشته صرفا ذکر بدون قضاوت و به شکل موردی چند بعد مختلف این موضوع است. در ادامه کوشیدهام خلاصهای از بحثهای اصلی این جلسه یادداشت کنم و سعی در همگرایی آنها انجام دهم. موضوعی که با آن روبهرو بودیم، چند لایه مختلف داشت؛ عدالت آموزشی یک موضوع کلی بود که در آن آموزش پولی مطرح است و در لایه بعد با پردیس دانشگاه شریف مواجه میشویم. بچهها در جلسه ترجیح دادند بحث را از آموزش پولی شروع کنند که موضوعی میانی است.
بحث فراتر از آموزش پولی است
صحبت با محمد جوانمرد و مطرح کردن این موضوع که مسأله پولیشدن آموزش یک مسأله جداافتاده از دیگر نهادهای اجتماعی نیست، شروع شد. بحثی که شکل میگیرد از این جنس است که باید کلیت این تصویر را در یک پازل دید و به اینکه موتور محرک این مسأله چیست و به چه سمتی میرود، دقت نمود. جوانمرد معتقد است پولیسازی دانشگاه یک شاخه از پروژه نئولیبرالیسم در آمریکا با هدف کاهش خدمات اجتماعی و مقرراتزدایی از نیروی کار است که این پروژه با رشد قدرت سرمایهداری و کمشدن مالیاتها و خدمات اجتماعی انجام شد.
درسخواندن از جیب همه مردم
در مقابل یک دید دیگر راجع به مسأله این بود که آموزش بهعنوان یک عرضه و تقاضا در جامعه مطرح است. آموزش پولی به معنای این است که خریدار خود پول آموزش را باید پرداخت کند که در غیر این صورت این تأمین مالی به عهده دولت و در نتیجه همه جامعه است. در این دید سوال بعدی که مطرح میشود این است که آیا آموزش عالی کالای اساسی قلمداد میشود که از سوی دولت تأمین شود یا خیر. این دید مقدمه چند بحث جدی در ادامه جلسه شد.
آموزش پولی یعنی اختلاف بیشتر
در ادامه مسأله خصوصیسازی مطرح شد. موضوع اولیه این بود که خصوصیسازی راهحل رشد دانشگاه حتی در کارآمدی آن نیست که اگر بود در دانشگاه آزاد جواب میداد. همچنین دانشگاه با اینکه یک نهاد دولتی نیست، یک نهاد عمومی میتواند باشد و لزومی به خصوصیسازی آن نیست. در خلال بحثها نیز چند نگرانی اجتماعی از آموزش پولی مطرح شد که عمده آنها ایجاد اختلاف طبقاتی بیشتر در جامعه و بازتولید باقدرتتر نظم طبقاتی جامعه و از بین بردن آموزش به عنوان یک راهکار تغییر طبقه اجتماعی برای افراد آن بود.
آمریکا، آلمان یا همان نظامیههای خودمان
در دور دوم صحبت بچهها ابتدا چند سیستم آموزشی در جهان تحلیل شد که یکی از آنها آمریکا بود. نکتهای که در این نظام باز هم یادآوری شد، همان رشد نابرابری اجتماعی با وجود رشد تولید ناخالص داخلی است. افزایش درآمد در اقشار پایین به وجود نمیآید و همزمان هزینههای زندگی افزایش پیدا میکند. سرمایه باعث تولید سرمایه میشود و ساختار طبقاتی جامعه قدرتمندتر بازتولید خواهد شد. سیستم آموزشی بعدی سیستم آلمان بود که حدود 90درصد بودجه آموزشی از سوی دولت تأمین میشود که بهعنوان یک کشور توسعهیافته دارای آموزش تقریبا رایگان شناخته شده است. همچنین یک فرق عمده بین آموزش آمریکا و آلمان تفاوت در دو رویکرد سیالیت و تخصصگرایی است که آمریکا به اولی و آلمان به دومی نزدیکتر است. در کنار این سیستمها در یک نگاه تاریخی به سیستم آموزش نظامیهها اشاره شد که دارای راهحل سومی بودند، به این شکل که درآمد از طریق وقفنامهها به دست میآمد و دولت نیز برای شغلهایی که به شکل مستقیم در خدمت دولت بود، آموزش رایگان قرار میداد.
منطق بازار چه بلایی بر سر نهاد علم میآورد؟
دو موضوع خصوصیسازی و آموزش بهعنوان عرضه و تقاضا چند نگرانی را برمیانگیزد که از اصلیترین آنها میتوان به عدم توجه به ساحت علمی دانشگاه اشاره کرد. سیستم بهصورت طبیعی به هر سمتی که پول به آن تزریق شود، توجه بیشتری خواهد داشت و آن قسمت رشد خواهد کرد. اگر در نهاد علم که همواره بهعنوان یک محور پیشرو و بعضا انتقادی در جامعه موجود بوده، نظام ارزشی بازار حاکم شود و بهاصطلاح علم بازاری شود، مواردی مانند استعداد انسان یا حتی بعضی از قسمتهای علم نادیده گرفته میشود و صرفا سودآوری مطرح میگردد. در این سیستم خطر جدی افت بیش از حد علوم پایه و حتی بعضی علوم انسانی که تأثیر طولانیمدتتر و عمیقتر بر جامعه دارند، پیش میآید. همچنین از لحاظ اجتماعی نیز خطر از بین رفتن حداقل مواردی که از تمدن و جامعه برای هر فرد مورد انتظار بوده، یعنی بقا و فراتر رفتن (بهمعنای توانایی تحقق استعداد) وجود دارد. پس یک نگرانی جدی در این بین این است که چه بر سر ساحت علمی دانشگاه و جایگاه انسان در این مجموعه خواهد آمد؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شیوهنامه فاصلهگذاری اجتماعی در دانشگاه صنعتی شریف به تلاش دکتر انوچ
مطلبی دیگر از این انتشارات
مقصد نهایی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اضطراب در چهره قهرمان کشتی جهان