۲. استارتاپ ویزای کانادا - ایده
نوشتن از استارتاپ ویزای کانادا در روزهایی که در جایجای ایران و به خصوص در اصفهان مردم از بیآبی به تنگ آمدهاند و طبق معمول با واکنش تیپیکال حکومت به هر معضلی مواجه هستند، حسی شبیه گفتن آن جمله منتسب به ماری آنتوانت به من میدهد که گفته بود مردم اگر نان ندارند، کیک بخورند. راستش نمیدانم که در این شرایط بهتر است که از استارتاپ ویزا و کانادا چیزی نگویم و ساکت بمانم یا باید خیلی جدیتر راجع به آن بنویسم. دیروز شک داشتم که نوشتهام را منتشر کنم یا نه. بعد فکر کردم این، تنها کاری است که این روزها از من ساخته است. شاید همین نوشتهها به یک نفر کمک کند و انگیزه بدهد و همین بس است ...
اگر وقت خواندن نوشته قبلی من را ندارید، در ابتدای این نوشته میخواهم یک جمع بندی خیلی خیلی خلاصه داشته باشم راجع مهمترین چیزهایی که در آن گفتم.
۱. اینکیوبیتورهای کانادا اپلیکیشن فی ندارند. پس اپلای کردن برای آنها هزینهای به جز تهیه مدارکی که آنها در زمان اپلای کردن از شما میخواهند و احتمالا پروسهای که ممکن است طی کردن آن اجباری شده باشد و از قضا هزینهبر هم باشد (مانند شرکت در یک کورس خاص) ندارد.
۲. اینکیوبیتورهای کانادا برای تشخیص اینکه آیا تیم و استارتاپ شما شایسته دریافت لدر آو ساپورت هست یا نه سلیقه، نگاه و معیارهای کاملا متفاوتی دارند. بعضی از آنها پروسههای ساده اما هزینههای بالایی دارند و بعضی برعکس، هزینههای کمتر ولی داکیومنتهای بیشتر و پیچیدهتری از شما میخواهند.
۳. اینکیوبیتورها برای هر تیمی که قصد اپلای کردن برای استارتاپ ویزا را داشته باشد به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند. دسته اول آنهایی هستند که کلا از لیگ شما خارج هستند. مثلا اینکیوبیتور آلاکریتی در ونکوور از هر تیم ۱۲۸ هزار دلار با احتساب مالیات دریافت میکرد. ممکن است این مبلغ کلا با بودجهای که شما در اختیار دارید سازگار نباشد. این عدد مربوط به بیش از یک سال پیش است و ممکن است الان حتی بیشتر هم شده باشد. اما فعلا بحث سر مبلغ نیست. نکته این است که احتمالا خیلی از آنها مبالغی مطالبه خواهند کرد که ممکن است شما توان پرداخت آنرا نداشته باشید. ممکن است علاقهمندی آنها به حوزهها و صنایعی باشد که ربطی به ایده و استارتاپ شما ندارد. حتی ممکن است آنها در ایالتی باشند که شما به هر دلیل علاقهای به رفتن به آن ایالت ندارید. شاید عمه دختر دایی مادربزرگ شما در تورنتو زندگی میکند و همین کورسوی امیدی هست برای شما که لااقل در تورنتو حتی اگر برای شما اتفاق بدی بیوفتد یک کسی هست که شاید به داد شما برسد ولی مثلا در ویکتوریا شما کسی را نمیشناسید و این شما را نگران میکند. هزینههای زندگی در ایالتهای مختلف خیلی با هم متفاوت است و دلایل زیادی دیگری مثل آب و هوا و ... هم باعث میشود که ترجیح و انتخابهای افراد با یکدیگر متفاوت باشد. پس دسته اول آنهایی هستند کلا به هر دلیلی یا شرایط آنها با شما جور نیست یا شرایط شما با آنها و بدینسان کلا از لیگ شما خارج میشوند.
دسته دوم اما آنهایی هستند که خیلی روشن و قاطعانه نمیشود گفت که شما برای آنها هیچ شانسی ندارید. در واقع اینها شامل اینکیوبیتورهایی میشوند که دست کم روی کاغذ به نظر میآید که شرایط شما با معیارهای مد نظر آنها خیلی فاصله زیادی ندارد. این دسته احتمالا شامل یک لیست چند گزینهای میشود که معمولا اگر انتخابهایتان را درست فیلتر کرده باشید نباید تعدادشان از ۵ یا ۶ تا بیشتر بشود. اما شما همچنان نمیتوانید برای همه آنها اپلای کنید. چرا؟ چون توضیح دادم که مسیری که هر کدام از آنها از شما انتظار دارند که طی کنید یا طی کرده باشید ممکن است کاملا با بقیه فرق داشته باشد. مثلا بعضی از آنها استارتاپ شما را حتی اگر صرفا یک طرح اولیه باشد که فقط یک لندینگ پیج ساده دارد واجد شرایط بررسی میدانند و پوینت اصلی را به ایده و تیم میدهند. بعضی از این جلوتر میروند و از شما امویپی هم میخواهند. بعضی از این هم جلوتر رفته و انتظار دارند که شما مارکت ریسرچ و کاستومر دیسکاوری دقیقی هم انجام داده باشید. و بعضی اصلا از شما یک بیزینس آپ اند رانینگ میخواهند که به سطح مشخصی از درآمد هم رسیده باشد.
پس حتی در دسته دوم هم همه گزینههای بالقوه روی میز نمیتوانند گزینههای بالفعل نهایی شما را شامل شوند. اما همانطور که میبینید به تعداد استارتاپها راه هست برای رسیدن به کانادا! فقط باید راه درستش را پیدا کنید. پروسه فیلتر کردن و سورت کردن اینکیوبیتورها بر مبنای توضیحاتی که بالا دادم تا رسیدن به یک لیست مختصر و مفید که شامل یک یا دو یا سه اینکیوبیتور را شامل شود، فرآیندی زمانبر و نیازمند مطالعه و گاها مکاتبه است اما کار خیلی سختی نیست.
بگذارید همینجا یکی از سوالهای پرتکراری که از من میپرسند را جواب بدهم.
"اگر استارتاپ فعال و درآمدزایی در کشور دیگری داریم، آیا میتوانیم روی آن برای گرفتن استارتاپ ویزا اقدام کنیم؟"
جواب خیلی صریح و روشن این است. هدف دولت کانادا از طراحی این پروگرم در در درجه اول ایجاد ارزش و درآمدزایی کسب و کار شما برای کانادا و در درجه بعدی اشتغالزایی برای کاناداییهاست. بنا بر این اگر کسب و کار شما قابلیت ایجاد این دو فرصت در خاک کانادا را دارد جواب مثبت است. در غیر اینصورت اینکه شما مثلا در ایران یا امارات کسب و کاری دارید که ماهانه صدها هزار دلار درآمد دارد، این برای پروگرم استارتاپ ویزا هیچ ارزشی ندارد. اگرچه که ممکن است برای ویزاهای دیگری مثل ویزای کارآفرینی یا سرمایهگذاری که من اطلاعات زیادی درباره آنها ندارم خیلی هم عالی و جذاب باشد. اما اگر بیزنیس شما قابلیت کسب درآمد در خاک کانادا را ندارد، به عبارتی ایده شما دردی از کاناداییها و آمریکاییها دوا نمیکند و برای هیچ کدام از پرابلمهای آنها سلوشنی ارائه نمیدهد، پروگرم استارتاپ ویزا مناسب شما نیست.
پن: یک نکته دیگر را هم اینجا اضافه کنم. اینکه گفتم کانادا یا آمریکا دلیلش این است که کانادا کشوری با جمعیتی کمتر از ۴۰ میلیون نفر است. از آنجا که کانسپت اسکیل کردن بخش خیلی مهمی از هویت یک استارتاپ را تشکیل میدهد، کلا برای اکثر اینکیوبیتورهای کانادایی این موضوع یک پوئن خیلی مثبت تلقی میشود که ایده شما هر چه که هست قابلیت تارگت کردن مشتریان آمریکایی را هم داشته باشد. آمریکا تقریبا هشت نه برابر کانادا جمعیت دارد و اگر مارکت ریسرچ شما بجای کانادا، روی کل مارکت آمریکای شمالی متمرکز باشد، معنایش این است که شما بازار باالقوه بزرگتری را در بررسی کردهاید و طبعا شانس خیلی بیشتری برای اسکیل کردن دارید.
اما از اینها که بگذریم میخواهم کمی راجع به چند مورد از تجربیات و آزمون و خطاهای خودم در این پروسه حرف بزنم.
ایده
به قول صائب خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج. بعد از پیدا کردن یک دید اولیه درباره استارتاپ ویزای کانادا، قوانین و موسسههای مورد تایید اداره مهاجرت کانادا اولین نکتهای که برای طی کردن موفقیت آمیز این پروسه به آن احتیاج دارید داشتن یک ایده خوب و خلاقانه است. این را قبلا یک بار گفتهام ولی باز هم میگویم. شما برای گرفتن استارتاپ ویزا لازم نیست آپولو هوا کنید. قرار نیست آمازون بسازید.
اگر استارتاپ فعالی دارید یا به صنعت خاصی تعلق دارید و علاقهمند هستید که در همان زمینه ادامه فعالیت بدهید، ایشوی اصلی شما این خواهد بود که مطمئن شوید ایده کسبوکار شما در کانادا(بهتر است بخوانید آمریکای شمالی) کار میکند. ممکن است گاهی مجبور باشید اندکی پیوت کنید یا بیزینس مدل کسبوکارتان را اندکی تغییر بدهید اما در این حالت کور بیزینس شما تغییر نکرده و شما از فضای کار قبلی خودتان خیلی دور نشدهاید. حسن این ماجرا این است که در این حالت شما میتوانید در مصاحبهها روی رزومه و تجربیات کاری گذشته خودتان مانور بدهید و از آنها امتیاز بگیرید. اما ایرادش این است که ممکن است شما بازی تبدیل یک بیزینس لوکال به یک بیزینس اینترنشنال را ببازید. ممکن است ایده استارتاپ شما در ایران یا در هر کجای دیگری که فعال بوده برای مارکت کانادا مناسب نباشد. یا آنجا رقبای خیلی گردن کلفتی داشته باشد که از همان سلام اول مشخص باشد که شما هیچ شانسی برای رقابت با آنها ندارید.
چطور باید مطمئن شوید که ایده استارتاپ فعال شما به درد استارتاپ ویزا میخورد یا نه؟ من برایش دو راه بیشتر سراغ ندارم. یکی مارکت ریسرچ و دومی مشاوره با هر فرد یا سازمانی که فکر میکنید کار کردن در فضای اینترنشنال و بخصوص کانادا را بهتر از شما میفهمد. البته یک راه سومی هم وجود دارد و آن هم آزمون و خطا کردن است که در شرایط فعلی به هیج عنوان توصیه نمیکنم. اینکه شما همینطوری یا علی بگویید و برای استارتاپ فعلیتان یک پیچدک انگلیسی درست کنید و شروع کنید به اپلای کردن برای هر اینکیوبیتوری که میشناسید، شانس گرفتن لدر آو ساپورت شما را کمتر از هر حالت دیگهای خواهد کرد. به خصوص که حجم تقاضا و درخواست برای اینکیوبیتورها آنقدر زیاد شده که گاهی جلسات بین اینترویوهای شما ماهها به درازا میکشد. پس کور عمل نکنید. بخوانید. مشورت بگیرید و تا جایی که امکانش هست مطمئن شوید که دارید برای جای درستی اپلای میکنید تا وقت ارزشمند خودتان کمتر گرفته شود.
اما اگر فارغ از رزومه و پیشینه شغلیتان برای استارتاپ ویزا ایده شفاف و روشنی در ذهنتان نیست و میخواهید همه چیز را از صفر شروع کنید، به شما پیشنهاد میکنم که پروسه را معکوس پیش بروید و هک کنید. اول قدری مطالعه کنید و ببینید که کدام حوزههای کاری بیشتر روی بورس هستند. سایتهای اینکیوبیتورها را چک کنید. بعضی از آنها صراحتا به صنایع و حوزههای علاقهمندی خودشان اشاره کرده اند. نکته جالب این است که در بین این حوزهها اسمهای مشترک زیادی گاها به چشم شما میخورد. مثلا بلاکچین یکی از این ترندهاست. استارتاپهای حوزه سلامت بعد از کرونا خیلی خیلی جدیتر گرفته میشوند. اگر استارتاپ شما روی پرابلمهای گلوبال مثل آب شرب یا تامین انرژیهای تجدید پذیر یا محصولات اورگانیک متمرکز است، سلام شما از همان قدم اول قرار است با سلام گرمتری نسبت به سایرین پاسخ داده شود. خلاصه اینکه اگر جزو دسته دوم افراد مذکور هستید، باز هم برای شما دو راهکار بیشتر بلد نیستم. یکی همین که در بالا گفتم و دیگری اینکه مشورت کنید. اینبار البته باید با کسی مشورت کنید که بتواند یک تمام جوانب توسعه یک ایده را برای شما تشریح کند و البته مارکت کانادا را هم به خوبی بشناسد. افراد و موسسههای زیادی هستند که این روزها کلا کارشان همین است. احتمالا با کمی جستجو میتوانید برخی از آنها را پیدا کنید اما اینکه خروجی کار آنها چیست و چقدر میتوانید به آنها اعتماد کنید، مشکلی است که باید خودتان برایش راه کاری پیدا کنید. من نه مثل خیلیها، دیگران را از رفتن به سمت تردپارتیها منع میکنم و نه تشویق. شرایط آدمها در بزنگاههایی مثل مهاجرت خیلی با هم تفاوت دارد و هم اینکه اساسا پیچیدن نسخههای یکسان برای همه به نظرم کار احمقهاست.
در پایان یک پیشنهاد مشترک برای هر دو گروه دارم. اگر استارتاپ فعالی دارید و سالها در این اکوسیستم کار کردهاید یا اگر بار اولی است که به این فضا نزدیک میشوید و تازه میخواهید یک ایده اولیه را توسعه بدهید، یکی از چیزهایی که به شما خیلی دید میدهد و کمک میکند این است که وبسایت اینکیوبیتورهای مختلف را باز کنید و سری به بخش پرتقوی آنها بزنید. اکثر آنها یک سکشن Portfo/Portfolio دارند که نام همه استارتاپهایی که با آنها کار کردهاند یا دست کم نام موفقهایشان را با لینک وبسایتشان آنجا گذاشتهاند. سعی کنید وبسایت استارتاپهای فعال در صنعت شما یا نزدیک به صنعتی که علاقه دارید در آن کار کنید را باز کنید. رنک الکسای سایتها را چک کنید. با الکسا یا وبسیمیلار یا هر ابزار دیگری که میشناسید سعی کنید وبسایتهای مشابه آنها را پیدا کندید و با هر روشی که بلد هستید سعی کنید یک حدس اولیه داشته باشید راجع به اینکه این استارتاپها چقدر جدی هستند، چقدر مشتری یا مارکت شیر دارند و در مقایسه با رقبایشان کجای بازی هستند، چقدر از تاریخ تاسیس آنها میگذرد (من معمولا این کار را با چک کردن پروفایل توییتر آن استارتاپ انجام میدهم اگرچه که خیلی از آنها در بخش About us گاها خودشان همه چیز را درباره خودشان گفتهاند) قدری با فیچرهای سایتها یا اپهای آنها، علیالخصوص اگر نزدیک به حوزه کاری شما هستند ور بروید و خلاصه ببینید که به نظر شما چقدر کارشان درست است. با این کار دید اولیه خوبی درباره اکوسیستم استارتاپی کانادا دست کم در صنعت خودتان پیدا میکنید که در ادامه میتواند خیلی خیلی به شما کمک کند.
برای امروز بس است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
۱. استارتاپ ویزای کانادا - نقطه شروع
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا ایده استارتاپی شما موفق می شود؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
استارتاپ ویزای کانادا