بابا لنگ‌دراز عزیزم!

من مدت‌هاست که دلم می‌خواد توی ویرگول نوشتن مطالب نسبتاً جدی‌تر نسبت به وبلاگ شخصی رو شروع کنم و مدام این مسئله رو عقب می‌نداختم تا این‌که متوجه پویش #با_من_بخوان شدم و به فال نیک گرفتم که اولین پستم اینجا معرفی یه کتاب باشه. مرحله‌ی سخت بعدی انتخاب یه کتاب بود که بشه بهش گفت «بهترین» کتابی که خوندی. و خب من فکر می‌کنم بهترین معمولاً توی این موضوع وجود نداره. یه سری از کتاب‌ها هستن که ما هر کدوم رو به دلیلی دوست داریم. در نهایت از بین این زیباهای دوست‌داشتنی، من «بابا لنگ دراز» عزیزم رو انتخاب کردم. نه به خاطر این‌که بهترین کتابی باشه که خوندم (هر چند می‌تونه برای بهترین‌ها در ذهنم رقیب سرسختی به حساب بیاد)، بلکه به خاطر این‌که توی زندگی من خیلی خیلی تاثیرگذار بوده.

طرح از روی جلد کتاب بابا لنگ‌دراز ویرایش سال 1912
طرح از روی جلد کتاب بابا لنگ‌دراز ویرایش سال 1912


اولین بار این کتاب رو من توی نوجوانی خوندم. دومین بار و سومین بار هم همین‌طور.احتمال می‌دم مثلاً ششمین بار رو توی جوانی خوندم:دی (الان هم به لحاظ سنّی در دوران جوانی هستم). در دوره‌ای از زمان من با جزئت می‌تونم بگم که 50 درصد جملات این کتاب رو از بر بودم. برای همین می‌گم که تاثیرگذار بوده در زندگیم. اگه داستانش رو در کودکی به صورت کتاب‌های کودکانه خونده باشید یا چند قسمتی از انیمه‌ش رو که زمان بچگی ماها از تلویزیون پخش می‌شد دیده باشید تا حد خوبی کلیّت ماجرا رو می‌دونید اما قصه، قصه‌ی دختریه توی یه پرورشگاه که یه فرد ناشناس قبول می‌کنه بفرستدش دانشگاه. ماجرا از این‌جا شروع می‌شه و کتاب اصلی، به‌جز یه بخش چند صفحه‌ای ابتدای کتاب، بقیه‌ش تماماً به‌صورت نامه نوشته شده. و نامه همیشه از طرف شخصیت اصلیه به اون غریبه؛ یعنی از جودی ابوت به بابا لنگ‌دراز. و علاوه بر این‌که هنرمندانه و جذاب نوشته شده، من این سبک روایت داستان یعنی به صورت نامه‌نگاری (مخصوصاً وقتی نویسنده فقط یکی از طرفینه) رو خیلی می‌پسندم. این سبک چند ویژگی رو وارد روایت می‌کنه. یکی این‌که اجازه می‌ده ما ماجرا رو از سمت یکی از افراد ببینیم (چیزی که توی زندگی واقعی هست. ما دانای کل زندگی نیستیم.) این زمانی که روایت اول‌شخص باشه خیلی اوقات رخ می‌ده ولی تفاوتش این‌جا اینه که ما همه‌ی حرف‌ها و افکار شخصیت متکلم رو نمی‌بینیم، چون این یه روایت ذهنی نیست بلکه با نوشته شدن برای شخص دیگه‌ای داره روایت می‌شه و انتظار می‌ره گاهی سانسوری صورت بگیره به هر دلیلی و ما خودمون متوجه می‌شیم یا نمی‌شیم که راوی در واقع چه احساسی داشته. و تفاوت دیگه هم اینه که راوی فقط یه داستان خشک و خالی تعریف نمی‌کنه. وسطش کلی حرف‌های روزمره و با جزییات می‌زنه، چرت و پرت‌هایی که ما توی روزمره‌هامون می‌گیم برای هم ولی شاید توی روایت داستان ما خیلی تاثیری ندارن مثل این‌که «امروز یه کرم برای آفتاب سوختگیم خریدم» یا این‌که «جیمی برام پرچم دانشگاه پرینستون رو هدیه فرستاد ولی من چون به رنگ دیوارها نمیاد نمی‌تونم بزنم به دیوار و به‌نظرتون بده اگه باهاش حوله بدوزم؟» (جملات عیناً از کتاب نیست و مضمون رو نقل کردم). و من فکر می‌کنم این چیزهای روزمره و بی‌ربط که آدم توی نامه‌هاش می‌نویسه و داستان زندگیش هم نیستند، چیزهای زیبایی هستند.

عکس از انیمه‌ی «بابا لنگ‌دراز من» محصول 1990 ژاپن
عکس از انیمه‌ی «بابا لنگ‌دراز من» محصول 1990 ژاپن


ادامه‌ی این داستان هم توسط نویسنده‌ی همین کتاب (جین وبستر) تحت عنوان کتاب «دشمن عزیز» نوشته شده که من فکر می‌کنم به اندازه‌ی کتاب «بابا لنگ‌دراز» قوی نبوده. ولی اون هم با سبک نامه‌نگاریه و البته نویسنده‌ی اون نامه‌ها جودی ابوت نیست و یکی دیگه از شخصیت‌های داستان کتاب بابا لنگ‌درازه که من دارم تلاش می‌کنم هیچ‌کدوم رو اسپویل نکنم. :دی

با این‌که فکر می‌کنم کتاب بزرگ‌سال محسوب می‌شه ولی یکی از گزینه‌هایی که به عنوان هدیه برای نوجوانان توی ذهن من می‌آد این کتاب هست چون به اندازه‌ی کافی پرکشش هست و چیزی که بچه‌ها در سنین پایین‌تر برای کتاب‌خون شدن بهش احتیاج دارن کشش و جذابیت کتابه.

این کتاب با این‌که من تعداد زیادی آدم دیدم که نخوندنش، کتاب معروفی هست و توی اپلیکشن‌های کتاب‌خوان هم می‌تونید پیداش کنید. مطابق رسم پویش من لینک دسترسی به این کتاب رو در اپلیکیشن‌ها این‌جا قرار می‌دم.

  • نسخه‌ی الکترونیکی و صوتی رو می‌تونید از طریق لینک‌هایی که گذاشتم از فیدیبو دریافت کنید. یک نسخه‌ی الکترونیکی دوزبانه هم از این کتاب توی فیدیبو هست که شاید اون هم براتون جالب باشه.
  • از طاقچه هم می‌شه هم نسخه‌ی صوتی این کتاب رو گرفت و هم نسخه‌ی الکترونیکی.(به صورت ضمنی این‌که طاقچه نسخه‌ی الکترونیکی رو توی طرح بی‌نهایت هم قرار داده.) دو نسخه‌ی PDF از کتاب هم توی طاقچه بود که شاید برای این‌بوده که نقاشی‌های کتاب بهتر ارائه بشه. توی بعضی نامه‌ها جودی ابوت برای بابا لنگ‌دراز نقاشی هم کشیده.
  • و در نهایت نسخه‌ی صوتی از طریق نوار هم از این‌جا قابل تهیه‌ست.

من این کتاب رو با ترجمه‌ی مهرداد مهدویان خونده بودم و خیلی ترجمه‌ی خوبی بود به نظر خودم. توی اپ‌های کتاب‌خوان هم سعی کردم نمونه‌ی همه‌ی نسخه‌ها رو ببینم و بهترین ترجمه رو این‌جا بذارم.

در پایان این بهترین کتابی نیست که من در زندگیم خوندم و نه بار فلسفی خاصی در خودش حمل می‌کنه و نه یه شاهکار ادبیه؛ ولی همون‌طور که گفتم کتاب دوست‌داشتنی و البته مهم بوده در طی زندگی من. و آدم باید قدر مهم‌های زندگی‌ش رو خوب بدونه به نظرم.