عبدالله صادقی·۱ سال پیشنگاه، نامهی ابلیس?مخلوط بوی دود سیگار و قهوهی تلخ هوا را پر کرده بود. طوری که جا برای بوی تند ادکلن مرد کت آبیِایی که تازه وارد شد، نبود. صدای همهمه با…
عبدالله صادقی·۳ سال پیشقایق سواری در اعماق وجودمان به کمک آلن دوباتن بخش (3)در دو قسمت قبل کمی تعمق فلسفی در مورد خویشتن انجام دادیم. حال میخواهیم به بقیهی جنبههای درونی خویش بپردازیم.هویت عاطفیساختار هویتی ما ح…
عبدالله صادقی·۳ سال پیشعوارض بلاتکلیفیسوار ماشین حامد شده بودم تا من را جایی در مسیر خانهاش که نزدیکیِ خانهی ما میشد، پیاده کند. ساعت 2 نیمه شب بود. مگس در خیابان پر نمیزد.…
عبدالله صادقی·۴ سال پیشآیا چیزی به نام مرگ وجود دارد !؟موجودات از اِن میلیون سال پیش تا امروز مرگ را تجربه کردهاند و هیچکس نیست از دست آن فرار کرده باشد پس طبق استدلال استقرایی مرگ به سراغ همه…
عبدالله صادقی·۴ سال پیشبه محض تولد مُردن را آغاز میکنیممرگ کجاست ؟! مرگ چیست!؟ آیا روزی میرسد که چشم در چشم مرگ کرده، به او سلام کنم و او آغوشش را برایم باز کند و من را بغل کند!؟ بعید میدانم!…
عبدالله صادقی·۴ سال پیشبی انصاف الان وقتش نبود!چند سالی میشود که کنفراسیون فوتبال آسیا یا بعبارتی اِی اف سی (سیرک) از هرگونه تصمیمی به ضرر تیمهای ایرانی چشم پوشی نکرده و علاوهبر آن خو…
عبدالله صادقی·۴ سال پیشیک باب مختصر از سعدییاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز.شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مص…
عبدالله صادقی·۴ سال پیشروزی که وجدانم فهمید من چقدر جوگیرم!امیر رویش را برگرداند و چیزی گفت. گفتم: "چی گفتی؟" دوباره برگشت و تقریبا به همان شکل قبل حرفش را تکرار کرد، با این تفاوت که دفعه قبل نیمرُ…