حیف است اگر مرا نخوانید!

تقریبا تمام شغل ها پر هستند از یکسری اتفاقات تکرار شونده که احتمالا بعد از مدتی برای صاحبان آن شغل ها ملال آور خواهند شد. شغل من در سالهای دانشجویی کتاب فروشی بود. 16 سال قبل، وقتی برای ادامه تحصیل به تهران آمدم، در کنار تحصیلم در دانشگاه، در یک کتابفروشی هم کار می کردم این به این دلیل نبود که "در شهرم منو به عنوان یک کتاب فروش نپذیرفتند." بلکه دستمزد کتابفروشی کمک کوچکی بود برای گذران زندگی در تهران بزرگ. برای من یکی از اتفاقات تکراری و ملال آور در آن شغل، مراجعه روزانه‌ی مشتری هایی بود که قصد داشتند برای یکی از دوستانشان کتابی هدیه بخرند ولی اصلا نمی دانستند چه کتابی برای دوستشان جذاب خواهد بود.

این افراد در مقابل این سوال من که فکر می کنی چه کتابی برای دوستت جذاب خواهد بود معمولا پاسخشان چیزی بود در این مایه ها که:

-دوستم دندان پزشک است. فکر کنم کتابهای پزشکی رو دوست داره. شما کتاب های دندان پزشکی هم دارید؟؟!!

یا دوستم مهندس است یا دانشجوی فلان رشته و یا بیشمار شغل و تخصص مختلفِ دیگر.

آن سالها معتقد بودم این افراد برای دوستشان می خواهند لباسی بخرند ولی اصلا نمی داند دوستشان لاغر است یا چاق یا اصلا زن است یا مرد. آن زمان ، مثل امروز، فکر می کردم بهترین کتابهایی که برای هر کسی می توانست مناسب و جذاب باشد ، کتاب های ادبی مخصوصا شعر و رمان بودند. و یکی از بدترین هدایایی که توصیه نمی کنم هیچ وقت برای دوستانتان بخرید کتاب تخصصی رشته خودش است و از آن بدتر کتاب تخصصی رشته خودتان. دلایل زیادی هم برای این مدعا دارم که از موضوع این نوشته خارج است و تا همین جا هم به اندازه کافی این مقدمه طولانی شده است.

حتما در جریان هستید که مقدمه ها برای این نوشته می شوند تا در بدنه اصلی مطلب توضیحی در تکمیل آنها آورده شود. اما در تضاد با کل چیزی که در بالا گفتم، اگر بخواهم به شما خواننده محترم کتابی معرفی کنم؛ با نظر گرفتن اینکه اصلا نمی دانم سلیقه و انتظارتان از یک کتاب چیست و تنها تصوری که از شما دارم همین وصفِ "خواننده محترم "است؛ بنا دارم یکی از کتاب های تخصصی رشته خودم را معرفی کنم.

البته هنوز هم از جهتی پای حرفی که در مقدمه این یادداشت نوشتم هستم: اینکه هیچ وقت برای کسی کتابی در رشته تخصصی خود هدیه ندهید. مگر اینکه رشته شما هنر یا ادبیات باشد.

تاریخ هنر، ارنست گامبریچ. ترجمه علی رامین، نشر نی.

کتاب "تاریخ هنر" اثر ارنست گامبریچ کتابی است کاملا تخصصی که از نظر من حیف است اگر تنها دانشجویان هنر آن را بخوانند.

کتاب تاریخ هنر - نشر نی
کتاب تاریخ هنر - نشر نی


در اکثر رشته های دانشگاهی کتاب هایی برای خوانندگان علاقه مند و غیر حرفه ای آن رشته نوشته می شود. این کتاب ها معمولا چیز دندان گیری از کار در نمی آیند و در بیشتر موارد متخصصان آن رشته ها این قبیل کتاب ها را برای حرفه ای های آن رشته مناسب نمی دانند. موارد خیلی نادری هم هست که کتابی هم برای متخصصان آن رشته مفید است و هم برای خوانندگان غیر حرفه ایِ همان رشته جذاب و قابل فهم از کار در می آید. البته آنقدر این کتاب ها نادر هستند که من در همین لحظه که در حال نوشتن هستم به جز همین کتاب ارنست گامبریج نمونه ای دیگری سراغ ندارم.

تاریخ هنر گامبریچ کتاب خوش خوانی است و خواندنش لذت بخش است. در عین حال کتابی تخصصی است اما برای خواندش نیاز به پیش زمینه مطالعاتی خاصی ندارید. در مقایسه با کتابهای معتبر تاریخ هنری که در زبان فارسی موجود است مثل "تاریخ هنر جانسن"، حجم بالایی هم ندارد. ممکن است اعتراض کنید که :

  • آیا واقعا یک کتاب 600 صفحه ای حجم بالایی ندارد؟

انصاف داشته باشید بیش از یک سوم صفحات کتاب عکس هایی از نقاشی ها، مجسمه ها و ساختمان هایی است که در موردشان صحبت می شود. همینجا متذکر شوم که یکی از امتیازات این کتاب برای مخاطب فارسی زبان کیفیت مناسب چاپ آن است.

یکی از دلایل روان و خوش خوان بودن متن این کتاب برای مخاطب فارسی زبان بی شک مدیون ترجمه علی رامین است. علی رامین مترجم و پژوهشگری است که تقریبا تمامی ترجمه هایش در زبان فارسی تاثیرگذار بودند و چندین نسل از کتابخوان های فارسی زبان را به نیکی پرورش داده ست. آزادی و سازمان (برتراند راسل)، خداوندان اندیشه سیاسی (جونز و لنکستر)، کوچک زیباست (ای. اف، شوماخر) ،تأملاتی در حکومت انتخابی(جان استوارت میل)، مبانی فلسفه هنر (آن شپرد)، چیستی هنر (اسوالد هنفیک)، تاریخ هنر (ارنست گامبریچ)، هنر مدرن (نوربرت لینتون) و تاریخ جهان(ارنست گامبریچ). در دوران خودمان به جز علی رامین مترجمی سراغ ندارم که تنها با ترجمه 9 عنوان کتاب این اندازه تاثیر گذاشته باشد بر روی چند نسل از فارسی زبانان. علی رامین از آن دسته پیرمردهای خوش تیپی است که به گواه چند جلد کتابی که خودش تالیف کرده در زمینه ی فلسفه و مطالعات هنر هم انسان صاحب نظری است.

و اما مولف این کتاب ارنست گامبریچ. یا آنطور که بعدتر ملکه انگلیس او را به نام سر ارنست گامبریچ (Sir Ernst Hans Josef Gombrich) مفتخر نمود، اگر امروز زنده بود 111 سالش بود. او کتاب تاریخ هنر یا The Story of Art را در سال 1950 منتشر کرد که روایتی خواندنی از داستان آفرینش گری انسان از دوران زندگی بشر غارنشین تا آثار هنر مدرن در قرن بیستم را در بر می گیرد. یکی از نقاط قوت این کتاب همین نمایش سیر مداوم و شگفت انگیز هنرهای تجسمی در قالب روایتی منسجم است. از قرار معلوم این اثر در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا تدریس می‌شود و گویا به بیش از بیست‌وپنج زبان ترجمه شده است.

در همان ابتدای کتاب بعد از داستان آدمیان پیش از تاریخ در فصل "هنر در خدمت جاودانگی" شما شیفته این کتاب خواهید شد. مخصوصا آنجا که روایت می شود که چگونگی مردمان مصر باستان تصمیم گرفتند پای انسان را جوری نقاشی کنند که واقعی تر باشد و این تصمیم تکنیکی و به ظاهر ساده چه تاثیر عظیمی در نگاه انسان به خودش داشت. اینکه این تصمیم به ظاهر ساده در کنار برخی نکات تکنیکی دیگر در بازنمایی انسان و جهان چه تحول بزرگی در تاریخ فرهنگ و هنر بشری داشته.

جلوتر پی می برید به اهمیت مثلا تابلو معروف مونالیزا اثر لئوناردو داوینچی. اینکه این لبخند به ظاهر ساده چرا این اندازه تاثیرگذار بوده است و چرا این تابلو نمایشگر مهمترین لبخند تاریخ است. شاید در مواجه اول چیز عجیبی در آن نیابید؛ اما نه؛ باید این کتاب را بخوانید تا متوجه اعجاب این نقاشی شوید. اینکه چرا هر بار که به آن تابلو می نگرید آن لبخند تازه تر و زنده تر به نظر می رسد. جذابیت این کتاب تنها در این نیست که پس از مطالعه آن سقف کلیساهای گوتیک را جور دیگری فهم خواهید کرد بلکه بعد از خواندن این کتاب به لبخندهایی که هر روز می دیدید هم جور دیگری نگاه می کنید. همانطور که شاید از آن به بعد ایستگاه مترو علم و صنعت تهران جور دیگری برایتان جلو کند و شاید مثل من از این به بعد آنجا برایتان ایستگاه مترو "پیت موندریان" خواهد شد.

بعد از خواندن این کتاب، تهران دیگر برای شما همان شهر دود گرفته سابق نخواهد بود، وقتی مقابل آن مجسمه برنزی اثر "هنری مور" در محوطه پارک لاله تهران قرار می گیرد؛ آن پیکره عجیب و قریب که شاید قبلا صدبار دیده بودی اش و برایت معنای خاصی نداشت.

مگر کتاب های خوب قرار است با ما چه کنند؟ چیزی بیش از این از یک کتاب انتظار داریم؟