مینویسم برای آدمها و ماشینها - توییتر: twitter.com/mojtaba2a
کهنالگوهای یونگی - از خودآگاه یونگ تا ناتمامیت گودل
گزارش اولین جلسه «حلقه انتقادی تهران» درباره خوانش جمعی کتابِ «کهنالگوهای یونگی - از خودآگاه یونگ تا ناتمامیت گودل» نوشته رابین رابرتسون با ترجمه بیژن کریمی:
تهیه گزارش توسط محسن خیمهدوز
نکات محوری مقدمه اول:
۱- اگر در قدیم اسطورهها و ادیان بشر را به خود و دیگری تقسیم میکردند، امروزه دیسیپلینهای دانشگاهی نماد خود و دیگری جدیدند.
۲- دیسیپلینها مرز بین آکادمی و زیستجهان را بسیار پررنگ کردهاند.
۳- دیسیپلینها به ایدئولوژی تبدیل شدهاند و هر دیسیپلین گمان میکند که حقیقت نزد اوست.
۴- راه عبور از این دشواری و مسأله جدید، فهم و ایجاد تفکر میانرشتهایست.
۵- ذهن تاریخی ایرانی در دوران دیسیپلینری متوقف شده در حالیکه جهان اندیشه از میانرشتهای عبور کرده و وارد دوران فرارشتهای شده و آماده میشود که به جهان ضد رشتهای وارد شود.
۶- کتاب کهنالگوهای یونگی نوشته رابین رابرتسون متعلق به سه جهان دیسیپلینری، میان رشتهای و فرا رشتهایست.
۷- مبنای نگاه رابرتسون به دو جهان یونگ و گودل، تفکر انتقادی و شجاعت اندیشیدن است. یعنی همان شعار روشنگری.
۸- یونگ بر این باور است که نگاه به واقعیت از زوایای جدید همواره گیج کننده است.
نکات محوری مقدمه مترجم:
۱- این کتاب در نوع خود منحصر به فرد است.
۲- کتاب بنیانهای روانشناسی و ریاضیات را به بحث میگذارد.
۳- گودل، هم در جهان اندیشه مهم و اساسیست، هم در ایران ناشناخته است. یک اهمیت کتاب در شناساندن گودل به ذهن ایرانیست.
۴- فهم گودل آسان نیست.
نکات محوری نویسنده برای خواننده فارسیزبان:
۱- این کتاب در جهان با استقبال روبرو شد.
۲- انگاره کهنالگوی ناخودآگاه جمعی، خودش یک کهنالگوست که از ناخودآگاه وارد حوزه دانش جمعی بشر شده است.
۳- روان انسان مثل دانش انسان در حال گذار از کودکی به بلوغ است. و بلوغ با خودش مسائلی نوین میآورد. امید که بتوان تا دوران سالخوردگی دوام آورد.
۴- انگارههای کهنالگویی مانند چراغی در ناخودآگاه غرب درخشید. کتاب کهنالگوهای یونگی روایتگر تاریخ این انگارههاست.
۵- کهنالگوهای عصر روشنگری انسان را وادار کردند در پیرامون خود به کاوش بپردازند. این انقلابی در اندیشه بود و موجب تغییر همه چیز.
۶- یونگ و گودل هنوز تمام و کامل کشف و فهم نشدهاند.
۷- یونگ نشان داد انسان دو خود دارد که با هم در تضادند. خود متعالی و خود واقعی که میخواهد به خود متعالی برسد. این حرکت همان فرایند فردیت است.
۸- گودل هم نشان داد که در هر نظام منطقی، تضادی وجود دارد. از یک طرف، نظام فکری منطقیست، اما از طرف دیگر در همان نظام منطقی، حقایقی وجود دارند که نمیتوان آنها را با منطق اثبات کرد. بنابراین هیچگاه قادر به توصیف منطقی واقعیت نیستیم.
۹- برای حل این دو تضاد در اندیشه یونگ و گودل، به یک انگاره نو و درک تازه نیاز است.
۱۰- میتوان بین این تضادها پلی زد. به کمک ایجاد شبکهای از تفاهم. برای رفع تنشها و حل این تضادها.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پرسش از سرشت جهان در دوران رنسانس
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرخش کوپرنیکی و تاکید بر موضع مشاهدهگر
مطلبی دیگر از این انتشارات
ما چه چیز میدانیم، و چگونه آن چیز را میدانیم؟