چرا آرزو داشتن خوبه؟

آرزو، همون خواسته یا رویاییه که شاید با واقعیت و منطقِ زندگی خیلی جور درنیاد.
اما همه‌ی چیزهای بزرگ، با یه آرزو شروع شدن. مثل ماجرای مورد علاقه‌ی من؛ یعنی داستان این دوتا برادر.

اُرویل و ویلبر تعمیرکار بودن. توی یه مغازه‌ی کوچیک، دوچرخه‌های خراب رو درست می‌کردن. نه ثروتمند بودن، نه دانشمند، و نه حتی تحصیلات درست‌وحسابی داشتن.
ولی یه رویا داشتن: پرواز کردن.

کسی جدی‌شون نمی‌گرفت. حمایتی ازشون نمی‌شد و حتی روزنامه‌ها مسخره‌شون می‌کردن.
با همه‌ی این‌ها، این دوتا برادر بازم دنبال آرزوشون رفتن.
برای آدم‌های اون موقع، پرواز همون‌قدر دور از ذهن بود که انگار بخوای روی آب راه بری. کسی حتی تصورش رو هم نمی‌کرد که این رویا بتونه واقعی بشه.

اُرویل و ویلبر سختی زیادی کشیدن. توی این مسیر، بارها شکست خوردن. حتی یه‌بار، ویلبر توی یکی از تست‌های پرواز، چیزی نمونده بود که بمیره، چون دستگاه از کنترلش خارج شده بود. به هر حال اونا پول و امکانات زیادی نداشتن و بیشتر وقت‌ها محاسبات درست از آب در نمی‌اومد. اما هر دفعه که نمی‌شد، بیشتر تلاش می‌کردن.

پنج‌شنبه، هفدهمِ دسامبرِ سالِ ۱۹۰۳، بالاخره اون اتفاق افتاد. انسان برای اولین بار از زمین جدا شد.

اُرویل و ویلبر موفق شدن؛ به آرزویی که مدت‌ها براش تلاش کرده بودن رسیدن و به همه نشون دادن که بعضی آرزوها، هرچقدر هم غیرممکن به نظر برسن، در نهایت می‌تونن به حقیقت تبدیل بشن.

جالبه بدونی یه عکاس اون لحظه (اولین پرواز، که 12 ثانیه بود) رو ثبت کرد.
ولی تا چند سال بعد، مطبوعات این ماجرا رو جدی نگرفتن، چون نمی‌تونستن باور کنن که واقعا این اتفاق افتاده باشه. الان اما، ما اُرویل و ویلبر رو با اسم «برادران رایت» می‌شناسیم و دقیقاً می‌دونیم که کی بودن و چی کار کردن.

اونا آدم‌هایی بودن که می‌تونستن فراتر از واقعیت رو ببینن. آدم‌هایی که رویا و آرزویی داشتن و انقدر ادامه دادن تا بالاخره بهش رسیدن.

شاید همه آرزو دارن، اما فقط بعضیا انقدر شجاعن که دنبالش برن، حتی وقتی همه‌ می‌گن که نمی‌رسن.
امیدوارم به اندازه‌ی کافی برای آرزوت تلاش کنی؛ و اون موقع‌هایی که امیدت رو از دست می‌دی و خسته می‌شی، صبر و حوصله داشته باشی و با قدرت ادامه بدی. و در نهایت، پروازِ خودت رو ببینی.

پ.ن:
این روزها دارم دنبال آرزوی سخت و به‌ظاهر غیرممکن خودم می‌رم. یه بخشی از من خسته و ناامیده، و یه بخش دیگه‌م مشتاق و امیدوار. بعضی وقتا هم فقط دلم میخواد بیخیال بشم و بخوابم. :)
دوست داشتم حرفای اون بخشِ امیدوارم رو اینجا بنویسم. شاید به بقیه هم امیدی بده که لازم داشتن.

پ.ن ۲:
برای دوستای کنکوری، یادتون نره شما خیلی بیشتر از کنکور و نتیجه‌ی کنکور (چه نوبت اول و چه نوبت دوم) هستین.
بزرگش نکنین؛ اون چیزی که بزرگه، شمایین، با همون قدرت، شخصیت و تلاش‌هاتون.

امید، شاید فقط یه کلمه باشه. ولی وقتی وسط تاریکی گفته می‌شه، می‌تونه مثل نور باشه.
تو هم اگه می‌تونی یه نور توی کامنت‌ها برای بقیه بذار.