روز به روز با داستان ها و اخبار تیله سافت خاطره می سازیم :) - سایت تیله سافت : TileSoft.ir
قطار منچستر به لندن - مبدا فقر و تنگ دستی، مقصد ثروت و شهرت
بگذارید همین ابتدای کار از شما سوالی بپرسم، شما می دانستید که هری پاتر روی یک دستمال کاغذی متولد شد؟ بله! خانم رولینگ نویسنده ی شهیر داستان های هری پاتر به دلیل فقر و تهی دستی، پول برای تهیه ی کاغذ نداشت و مجبور بود تا سری اول داستان های هری پاتر را بر روی دستمال کاغذی بنویسد. رولینگ هر روز به یکی از کافه های شهرش می رفت و خروجی ذهنش را بر روی دستمال های آن کافه به رشته ی تحریر در می آورد.
جوآن رولینگ کودکی اش را چگونه گذراند؟
جوآن رولینگ، 31 جولای 1965 در کشور انگلستان زاده شد؛ پدرش مهندس و مادرش تکنسین بودند. او کودکی شادی را می گذراند و از همان ابتدا به نام خانوادگی پاتر علاقه ی زیادی داشت. او از همان کودکی علاقه ی زیادی به نوشتن داشت. آیا می دانید اولین کتاب رولینگ چه نام دارد؟ حتما جواب شما، کتاب هری پاتر است اما جواب کتاب خرگوشی به نام خرگوش است!
جوآن رولینگ این کتاب را در سن 6 سالگی نوشت. مادرش که این کتاب را خواند بسیار خوشش آمد و از آن خیلی تعریف کرد. جوآن به مادرش گفت "پس چاپش کنیم"؛ او حالا که به این ماجرا فکر می کند، خودش متعجب می شود که در سن 6 سالگی چه طور چاپ کتاب به ذهنش رسید.
ماشین پرنده ای که در داستان های هری پاتر همیشه نقش موثری دارد، متعلق به یکی از دوستان نزدیک جوآن بود. سین، یا همان دوست نزدیک جوآن یکی از مشوقین اصلی او برای نویسندگی بود. سین همیشه توصیه می کرد که تو باید در آینده یک نویسنده ی بزرگ شوی. سین یک ماشین فورد قدیمی داشت که الهام بخش رولینگ در خلق ماشین پرنده ی هری پاتر شد.
جوانی رولینگ آغاز راهی پر پیچ و خم
رولینگ پس از پایان دوران مدرسه اش و پس از پذیرفته نشدن در آزمون ورودی دانشگاه آکسفورد، به دانشگاه آکستر انگلستان رفت و در آن جا زبان فرانسه آموخت هرچند خودش علاقه ی زیادی به آموختن زبان انگلیسی داشت اما پدر و مادرش او را تشویق کردند تا زبان پر کاربرد دیگری غیر از انگلیسی بیاموزد.
قطاری که مسیر زندگی رولینگ را تغییر داد
سال 1990 وقتی که رولینگ 25 ساله بود، قصد داشت تا با قطار به لندن سفر کند. وقتی به ایستگاه رسید فهمید که قطار تاخیری 4 ساعته دارد؛ در آن شرایط طبیعی است که خیلی ها شروع به نق زدن و اعتراض بکنند اما رولینگ به فکر فرو رفت و ایده ای را که سال ها بود به صورت مبهم و غیر شفاف در ذهنش پرورانده بود، می خواست روی کاغذ بیاورد اما متاسفانه خودکاری همراهش نداشت و خجالت می کشید از کسی خودکار بگیرد پس صبر کرد و به محض رسیدن به مقصد به خانه اش رفت و با قلم جادویی خودش تمام افکار و لغاتی را که در ذهن خلاقش پرورانده بود روی کاغذ جاری کرد و این یادداشت ها سنگ بنای سلسله داستان های هری پاتر شدند.
در همان سال یعنی 1990 بود که رولینگ مادر خودش را از دست داد و این ماجرا او را به شدت آزرده کرد و همین رویداد تلخ و ناگوار، الهام بخش ماجرای مرگ مادر هری پاتر در داستان های او شد. به گفته ی رولینگ یکی از زیباترین سکانس های فیلم های هری پاتر، صحنه ای بود که او پدر و مادرش را در آیینه می بیند.
ازدواج رولینگ
در سال 1990 وقتی رولینگ از دانشگاه آکستر فارغ التحصیل شد، در سازمان عفو بین الملل به عنوان منشی و مترجم استخدام شد. او پس از دو سال که در این سازمان فعالیت می کرد، با یک روزنامه نگار پرتغالی به نام ژورگه آرانتس، آشنا شد. هر دوی آنها به سبک نویسندگی جین آستین، علاقه مند بودند. رولینگ هر روز بیشتر و بیشتر به ژورگه و افکارش علاقه مند و وابسته می شد تا این که باهم ازدواج کردند. حاصل این پیوند یک دختر بود به نام جسیکا. تنها دو سال از این ازدواج نگذشته بود که رولینگ پی برد که ژورگه مردی عصبی و تند مزاج است و او را آزار می دهد. سر انجام آن دو در سال 1995 پس از دعواهای طولانی از هم جدا شدند.
این جدایی به شدت رولینگ را عصبی و افسرده کرده بود و اثرات منفی زیادی به روح و روان او گذاشته بود. این اتفاق حتی باعث از دست دادن شغل او شد. او در همین سال به ادین برو اسکاتلند نقل مکان کرد. مشکلات و فشار های زندگی و افسردگی او باعث شد که چندین بار دست به خودکشی بزند اما هر بار نجات یافت. او تا مدت ها زندگی خود و دخترش را از راه کمک های خیریه می گذراند. این دوره ی افسردگی در زندگی رولینگ بسیار تاثیر گذار بود چرا که به گفته ی وی، شخصیت Dementor یا دیوانه ساز در داستان های هری پاتر برگرفته از دوران افسردگی وی بوده است.
رولینگ تلاش می کرد تا بر روی نویسندگی تمرکز کامل کند و هر بار که دخترش می خوابید، او به کافه ی نزدیک منزلش می رفت و کتابش را کامل تر می کرد.
ازدواج مجدد رولینگ در سال 2001 اتفاق افتاد؛ نام همسرش Neil Murray و حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر می باشد.
چاپ اولین کتاب
سرانجام در سال 1996 رولینگ توانست اولین کتاب خودش را به پایان برساند که در واقع انگیزه ی پایان دادن به این کتاب را دخترش به او داد. جسیکا خیلی علاقه داشت تا بداند سرانجام داستان هری پاتر چه می شود و چه اتفاقاتی می افتد. رولینگ کتابش را برای چندین موسسه ی انتشاراتی فرستاد که حدود 12 موسسه ی بزرگ، کتاب او را رد کردند تا این که یک انتشاراتی کوچک پذیرفت که کتاب او را چاپ کند و به عنوان دستمزد به رولینگ 1500 یورو پرداخت کرد. به دلیل آن که در آن سال ها جوانان از کتاب هایی که نویسنده ی زن داشتند استقبال چندانی نمی کردند، صاحب انتشارات Bloomsbury به رولینگ که کتابش را با نام جوآن رولینگ امضا کرده بود، گفت تا نامی مستعار برای خودش انتخاب کند و او نخستین کتابش را با نام جی. کی. رولینگ امضا و منتشر کرد که این نام مستعار، تاکنون برروی کتاب های او باقی مانده است.
وقتی در سال 1996 اولین کتاب هری پاتر روانه ی بازار شد، با استقبال همگان رو به رو شد و در عرض چند هفته تمام کتاب ها به فروش رفتند. تیراژ اول این کتاب فقط 1000 عدد بود که 500 جلد آن ها به کتابخانه ها منتقل شدند؛ این موفقیت چشمگیر و بزرگ سبب شد تا یک موسسه ی انتشارات آمریکایی، امتیاز حق چاپ را از رولینگ به ارزش 100000 یورو خریداری کند. این انتشاراتی اولین کتاب هری پاتر را در تیراژ 120 میلیون نسخه منتشر کرد که در تمام دنیا به سرعت به فروش رسید.
در سال 1998 بود که فیلم سینمایی هری پاتر که اقتباس از همین کتاب بود، ساخته و بر پرده ی سینماها به اکران درآمد که باز هم با اقبال همگان رو به رو شد. رولینگ از سازندگان فیلم خواسته بود تا تمام بازیگران آن بریتانیایی باشند.
آخرین کتاب از سری کتاب های هری پاتر در سال 2016 منتشر شد با نام "هری پاتر و فرزند نفرین شده". به گفته ی رولینگ این کتاب پایانی بر داستان های دوست داشتنی هری پاتر می باشد.
جوآن رولینگ برای رده بزرگسالان هم رمانهای نوشته و چاپ کرده است وقتی یکی از این رمان ها را با نام مستعار رابرت گالبریث منتشر کرد خوانندگان با خواندن داستان متوجه شدند که این نویسنده همان جوآن رولینگ میباشد بنابراین فروش این رمان هم با استقبال فراوان روبرو شد. بعد از این کتاب جوان داستانهای کوتاه خودش را منتشر میکند و کتاب دیگری هم قرار است به عنوان دیکشنری اصطلاحات مدرسه Hogwarts معرفی کند.
فعالیتهای خیرخواهانه و بشردوستانه بنگاه خیریه جینجربرد در سال 1918 بنیان گذاری شده است و هدف آن حمایت از خانواده های تک سرپرست می باشد. هم اکنون رولینگ ریاست این بنگاه خیریه را عهده دار است. در سال 2005 رولینگ موسسه خیریه لوموس را بنیان نهاد که هدف آن پوشش دادن کودکانی است که آسیب های جنسی و جسمی دیده و در معرض فقر و معلولیت میباشند. این موسسه خیریه تلاش می کند تا سطح سلامت، رفاه اجتماعی و آموزش این کودکان را افزایش دهد.
دیدگاه سیاسی و مذهبی جوآن رولینگ چگونه میباشد؟
رولینگ یک چب گرای میانه رو میباشد. او در سال 2008 مبلغ یک میلیون پوند به حزب چپگرای کارگر کمک کرد. بسیاری از افراد با باورهای مذهبی به خصوص مسیحیان کتاب های رولینگ را به دلیل مفاهیم خرافه و جادو محکوم می کنند و او را مروج این افکار می دانند اما او خودش را فردی خداباور و مسیحی واقعی نمی داند. او گفته مطالب موجود در مجموعه هری پاتر را بر اساس متون مسیحی به نگارش درآورده است. او در ادامه گفته در برخی از مسائل مذهبی فردی شک گرا می باشد اما به خدا و جهان پس از مرگ از دیدگاه خودش باور دارد و آن ها را در کتاب هایش مطرح کرده است.
مجموعه داستان های هری پاتر که دلیل اصلی شهرت و آوازه جی کی رولینگ می باشد تاکنون به 65 زبان و تقریباً در 450 میلیون نسخه منتشر شده است این کتاب ها از پرفروش ترین کتاب های تاریخ جهان بودهاند. در سال 2007 در فهرست منتشر شده ساندی تایمز میزان ثروت رولینگ 454 میلیون پوند یعنی 1.07 میلیارد دلار تخمین زده شده است و او در بین ثروتمندترین زنان انگلیس در رده سیزدهم قرار گرفته است. همچنین در همین سال یعنی سال 2007 به انتخاب مجله تایم، رولینگ پس از ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، دومین فرد تاثیر گذار سال انتخاب شد. مجله فوربس، جوآن رولینگ را چهل و هشتمین شخصیت معروف در سال ۲۰۰۷ معرفی کرد. در سال ۲۰۱۴ موسسه جایزه ادبیات داستانی زنان اقدام به معرفی ۲۰ نویسنده زنی کرد که بیشترین تأثیر را بر روی مخاطبان خود داشتهاند که جوان رولینگ در این رده بندی پس از هارپر لی، مارگارت اتود و شارلوت برونته در رده چهارم قرار گرفت. نظر شما چیست آیا کسی که پایه و اساس تمام رمان هایش جادو و خرافه می باشد، جادوی که در تمام ادیان الهی رد شده است، میتواند در قلب و درونش فردی خداباور و معتقد به اصول مذهبی باشد؟ آیا شما می پذیرید که او اصول جادوگری داستانهایش را از متون دین مسیح برداشت کرده باشد؟
به هر حال در این مقاله ما تلاش کردیم تا بخش هنری و اراده قوی و شکست ناپذیر جوان رولینگ را برای شما به قلم بیاوریم. هر ماجرا هم نیمه منفی و تاریک دارد و هم نیمه روشن و مثبت. نیمه روشن ماجرای رولینگ از وقتی شروع شد که او به مرز خودکشی و نا امیدی مطلق رسیده بود اما از پای ننشست و از توانایی و قدرت خلاقانه خودش در بخش نویسندگی بهره کامل را برد و سرانجام توانست تاریخ ساز شود و نام خودش را به عنوان فردی موفق و ثروتمند در جهان به ثبت برساند. راستی قطار زندگی شما قصد دارد همچنان مسیر ثابت و مشخصی را ادامه دهد یا اینکه این قطار بالاخره یک جایی و یک زمانی تغییر مسیر می دهد؟ امیدوارم این تغییر مسیر سرانجامش ندامت و پشیمانی نباشد بلکه موفقیت و کامیابی باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
باغ تاریخی فین، بهشتی در دل کویر و چشمه ی سلیمانیه، چشمه ای در دل بهشت
مطلبی دیگر از این انتشارات
از ناهید تا پیام؛ تاریخچه ماهواره های ایرانی - بخش اول
مطلبی دیگر از این انتشارات
ژول ورنیسم : خواب سیاه - بخش هفتم