یک نفس از عمر بود باقیام / حیف بود گر به سر آرم به غم
خلاقیت من و هوش مصنوعی
سلام. منم تصمیم گرفتم برم سایت bing و تخیل خودم و هوش مصنوعی رو امتحان کنم. که خب از همین جا میگم معتادش شدم :) هرچند که انگار توی فکر من چیزی غیر درس چرخ نمیخوره.
البته که یک سری هاش رو خوب درنیاورد. (انصافا توقعم از هوش مصنوعی بالاتر از این بود)
کتاب فارماکولوژی که دارو بالا آورده
کتاب اطلس آناتومی که استخوان و رگ و عصب بالا آورده
استتوسکوپی که وسط بیمارستان راه میره و سلام میکنه
گلبول سفیدی که با شمشیر با میکروبها میجنگه
گلبول قرمزی که شاد و خندان داره میره پیک نیک
دانشجوی پزشکی که با کتابهاش ازدواج کرده :)
درختی که بار دانش بگیره
درختی که میوه دارو میده و دکترها ازش دارو میچینن
مغزی که روی کتاب خوابیده
مغزی که سر امتحان تقلب میرسونه
نی نی دکتر
کلماتی که از کتاب پرواز میکنه و وارد مغز میشه
بهش گفتم انسانی که فتوسنتز میکنه
اینم قرار بود فلشی باشه که به مغز وصل شده و اطلاعات رو یک جا منتقل مغز میکنه
اینم از ته خلاقیت من
این تصویر عجب وجق هم که قرار بود مثلا DNA باشه که تاب شده باشه برای حسن ختام.
مطلبی دیگر از این انتشارات
امتحانش کردم:)
مطلبی دیگر از این انتشارات
امتحانش کُن! (سه)
مطلبی دیگر از این انتشارات
باز هم امتحانش کردم