خلاقیت من و هوش مصنوعی

سلام. منم تصمیم گرفتم برم سایت bing و تخیل خودم و هوش مصنوعی رو امتحان کنم. که خب از همین جا میگم معتادش شدم :) هرچند که انگار توی فکر من چیزی غیر درس چرخ نمیخوره.

البته که یک سری هاش رو خوب درنیاورد. (انصافا توقعم از هوش مصنوعی بالاتر از این بود)



کتاب فارماکولوژی که دارو بالا آورده




کتاب اطلس آناتومی که استخوان و رگ و عصب بالا آورده


انصافا این خیلی جذاب بود
انصافا این خیلی جذاب بود



استتوسکوپی که وسط بیمارستان راه میره و سلام میکنه


سلام عرض شد.
سلام عرض شد.



گلبول سفیدی که با شمشیر با میکروب‌ها میجنگه



گلبول قرمزی که شاد و خندان داره میره پیک نیک




دانشجوی پزشکی که با کتابهاش ازدواج کرده :)
انصافا صورت‌ها رو خوب درنمیاره
انصافا صورت‌ها رو خوب درنمیاره



درختی که بار دانش بگیره
البته این انگار بیشتر ریشه دانش گرفته تا بار دانش
البته این انگار بیشتر ریشه دانش گرفته تا بار دانش
تازه چرخ نیلوفری رو هم به زیر نیاورده
تازه چرخ نیلوفری رو هم به زیر نیاورده



درختی که میوه دارو میده و دکترها ازش دارو می‌چینن


فکر کن همچین درختی بود چقدر بچه های داروسازی خوشحال میشدن
فکر کن همچین درختی بود چقدر بچه های داروسازی خوشحال میشدن
البته همون بهتر که نیست همین الان هم زیادی دارو دست مردمه
البته همون بهتر که نیست همین الان هم زیادی دارو دست مردمه




مغزی که روی کتاب خوابیده




مغزی که سر امتحان تقلب میرسونه


هی ای کاش مغز من یه ذره از این یاد می‌گرفت
هی ای کاش مغز من یه ذره از این یاد می‌گرفت


این انگار کلاه مغزی پوشیده
این انگار کلاه مغزی پوشیده



نی نی دکتر


خدای من :)
خدای من :)




کلماتی که از کتاب پرواز میکنه و وارد مغز میشه


چی میشد تو واقعیت هم همین طور بود :(
چی میشد تو واقعیت هم همین طور بود :(



بهش گفتم انسانی که فتوسنتز میکنه


انصافا برای فتوسنتز که دیگه نباید قرص بخوریم
انصافا برای فتوسنتز که دیگه نباید قرص بخوریم



اینم قرار بود فلشی باشه که به مغز وصل شده و اطلاعات رو یک جا منتقل مغز میکنه



چه مغزش گنده و نورانی شده
چه مغزش گنده و نورانی شده



اینم از ته خلاقیت من

این تصویر عجب وجق هم که قرار بود مثلا DNA باشه که تاب شده باشه برای حسن ختام.