دختر ها دیگه فریاد میزنند مث من

نمیدونم گفتنش باعث چی میشه؟!؟یکم ته دلم میلرزه از گفتنش.ولی لازمه....

سال آخر دبیرستان بود.امتحانات نهایی پایه دوازدهم.خب حوزه امتحانات رشته ریاضی،فیزیک تو مدرسه x بود.هر امتحان قبل ورود به سالن امتحانات،دم در همه موبایل هارو تحویل میدادیم...اما اون روز برخورد خیلی بدی داشتن.یه خانوم چاق که ظاهر خشک و جدی داشت، وایستاده بود و هر دانش آموز رو بازرسی بدنی میکرد: کفشاتو از پات دربیار،دکمه های مانتوتو باز کن و وایسا اونجا تا لباس زیرتو چک کنم....حتی الانم با گفتنش آب دهنم پرت میشه تو گلوم.دستام عرق کرده بودو میلرزید.... میخواستم عادی جلوه کنم. اخه انگار همه سکوت کرده بودنو اون حال فقط واسه من بود.... کنار دوستام چسبیدم شاید کمی از استرسم کم شه... خلاصه بازرسی بدنی کردو تموم شد....از پله ها رفتم بالا و نشستم سرجام.ولی اصلا تو این دنیا نبودم. فقط تند تند نفس عمیق میکشیدم که نزنم زیر گریه. نه نه دیوونه.زشته...همه میشناسنت.....

زهرا:مریم چیشد؟!میدونستم الان میزنه زیر گریه... از حالتاش معلوم بود.

یکی از مراقبا: خانوم سرتو بلند کن؟ خانومی؟! دارویی مصرف میکنی؟ ما مشاور داریم؟!میخوای بری بیرون و صحبت کنی؟

سنا: نه خانوم چیزیش نیست.الان خوب میشه.فقط دورشو خلوت کنید...

امتحان تموم شد.فقط اندازه ۷ نمره نوشتم و زدم بیرون.

ساعت ۱۱ هرروز ۲ تا بازرس آقا میومدن واسه بازدید از حوزه امتحانیـ.... بغضمو قورت دادم. مقنعمو مرتب کردم: آقا ببخشید؟!سلام.خوب هستین؟ شما بازرس هستید؟

آقا: سلام.بله.بفرمایید،

:آقا میتونم موضوعی رو بگم بهتون؟!؟ حوزه با ما خیلی بد برخورد کرده. صبح جلو در ورودی وایستادن و میگن که کفشاتونو در بیارید.و جلو مانتوتونو باز کنید و....

به وضوح گرد شدن چشما و خجالتشونو درک میکردم.

آقا:همتونو اینجوری گشتن یا فقط عده ای رو؟!

همه رو اینجوری گشتن.میتونید از بقیه هم بپرسید...همه دخترا شاهدن.

آقا:باشه.رسیدگی میشه.

ممنونم.

برگشتم خونه و همه اتفاقو تعریف کردم، و فرستادم واسه آدمین تنها و بزرگترین کانال شهرمون.نمیشناسمش باور کن- ولی خیلی مرد بود.پیامو کل شهر دیده بودن....حتی مامانمم وقتی رفته بود تو کوچه شنیده بود...

روز بعد:


امتحان بعد رئیس حوزه همه رو سر صف جمع کرد: هرکسی که رفته گزارش داده، زود خودش بیاد خودشو معرفی کنه.کاریش نداریم ولی اگه خودمون بفهمیم میدونیم چیکارش کنیم؟????

خب خب؟!؟!؟

همه بچهای کلاسمون میدونستن کار منه. ? ولی دم همشون گرم که سکوت کردن. موقع ورود به سالن دیگه حتی نزدیکمون نمیشدن ? ولی حس ترس من نسبت به مراقبی که مارو اونجوری بازرسی بدنی کرده بود تموم نمیشد ۰۰۰۰۰

رئیس حوزه هم به جای عذرخواهی اونجوری تهدید میکرد؟!؟(زنیکه چندشی)

تا پایان امتحانات هر بار ۲/۳ تا بازرس حتی گاها از استان میومدن و از تک تک بچها میپرسیدن که بازرسی بدنی شدین یا نه؟!؟

خانومی که اون رفتار زشتو انجام داده بود به ادمین کانال پیام داد: من فرزند شهیدم و اگر بدونم که کی این حرفا رو زده قطعا شکایت میکنم...و تمام اتفاقاتی هم که من تعریف کرده بودمو تکذیب کرد

بعله. شکایت هم کرد.از کسی که معلوم نیس کیه؟! از منِ ۱۷ ساله.

حالا من زنده م. و هیچوقت هم نفهمید که منم.ولی حرفم اینه هرگز اجازه ندید بهتون ظلم شه.هرگز سکوت نکنید.فریاد بزنید.نشنیدن؟!؟ بلندتر فریاد بزن. بازم نشنیدن؟!؟ بلند و طولانی فریاد بزن.....