"یه دختر بلد نیست خط چشم بکشه، من چرا زندم"
دوستت دارم :)
دوستت دارم مثل رنگین کمانی توی دل بارون...
دوستت دارم مثل پاستیل های رنگارنگی که نور ازشون رد شده و افتاده روی دیوار...
دوستت دارم مثل قدم زدن توی شب...
دوستت دارم مثل تاریکی و ارامبخش بودنش...
دوستت دارم مثل تنهایی کنار رادیوی قدیمی دراز کشیدن و اهنگ های ملایم گوش کردن...
دوستت دارم مثل نشستن توی کلبه ای وسط جنگل برفی و خوردن یه نسکافه ی گرم...
دوستت دارم مثل لحظه ی رسیدن به اخرین خط کتاب...
دوستت دارم مثل صدای دکمه های ماشین حساب...
دوستت دارم مثل لرزش تار های گیتار...
دوستت دارم مثل صدای "چلیک" دوربین موقع عکس گرفتن...
دوستت دارم مثل لحظه ی افتادن توپ بسکتبال توی سبد وقتی 0.06 ثانیه تا اخر بازی مونده و همون باعث پیروزی میشه... :)
دوستت دارم مثل لیس زدن ابنبات چوبی و رسیدن ب ادامس وسطش...
دوستت دارم مثل نشستن توی ایستگاه اتوبوس و گوش کردن به یه موزیک لو-فای...
دوستت دارم مثل صدای جیلینگ جلینگ زنگوله های یه گله گوسفند توی دشت...
دوستت دارم مثل صدای بهم خوردن یخ های توی یه لیوان نوشابه...
دوستت دارم مثل صدای پیس باز کردن در یه کوکا...
دوستت دارم مثل نشستن لبه ی پشت بوم موقع غروب و تماشای افتاب به همراه خوردن شکلات با توتفرنگی...
دوستت دارم مثل حس چلوندن یه پارچه ی خیس...
دوستت دارم مثل بلند شدن بخار از روی چایی...
دوستت دارم مثل صدای باز کردن در کشویی که نرم باز میشه...
دوستت دارم مثل صدای کشیده شدن نوک مداد رو کاغذ...
دوستت دارم مثل صدای ریختن دمنوش توی لیوان...
دوستت دارم مثل صدای هرس کردن گیاه های یه باغچه...
دوستت دارم مثل صدای تایپ کردن کیبورد... :)
دوستت دارم مثل یه جای دنج و کنج وسط یه پارک که فقط خودت بلد باشیش...
دوستت دارم مثل باز کردن پوست یه شکلات...
دوستت دارم مثل رد بجا مونده از یه شهاب سنگ توی جوّ...
دوستت دارم مثل نور ماه...
دوستت دارم مثل تاریک شدن اسمون بخاطر ابرها وسط یه روز پاییزی...
دوستت دارم مثل بوی خاک و بارون...
دوستت دارم مثل نشستن توی یه تاب زیر نور ماه...
دوستت دارم مثل لحظه ی تموم شدن یه نقاشی...
دوستت دارم مثل لحظه ی بازکردن یه بسته مداد رنگی یا گواش...
دوستت دارم مثل بوی رنگ...
دوستت دارم مثل تماشای چراغ های یه شهر از پنجرۀ یه هواپیما...
دوستت دارم مثل تمام دوستت دارم ها :)
مطلبی دیگر از این انتشارات
معضلی به اسم اُپن آفیس
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتابی که مثل پتکی بر سرتون میکوبه!
مطلبی دیگر از این انتشارات
سفرنامه باد...