می نویسم تا شاید از میان نوشته هایم خودم را پیدا کنم...
ساز ناکوک زندگی!
? زندگی همچون ساز آهنگیست که گاهی ناکوک میشه.
همیشه زندگی اونجور که تو میخوای پیش نمیره و بعضی وقت ها جوری توی ذوقت میزنه که تا چند روز حساب کار دستت باشه؛ این خاصیت زندگیست.
زندگی ای که همیشه به سازت برقصه اصلن زندگی نیست، رویاییست در دوردست. اون روز که ساز زندگی کوک بود، باید باش برقصی و اون روز که ناکوک میشه باید گوش هات رو بگیریو یه گوشه آروم بشینی. اگر بخوای همش با ناکوک بودن زندگی بجنگی، خسته و پژمرده میشی؛ گاهی باید وِلِش کنی تا خودش خود به خود ریتمش رو پیدا کنه. آره باید بیخیالش بشی تا خودش باز به اون ریتم قشنگ قبلیش برگرده و باز روزهای خوش آهنگ و خوش رقص خودش رو برات روو کنه??
مطلبی دیگر از این انتشارات
کاش زود تر تمام شود
مطلبی دیگر از این انتشارات
میدانم چیزی نمیدانم
مطلبی دیگر از این انتشارات
چیزی در سینه ام سنگینی می کند