برنامه نویس :)
چگونه از شنیدن موسیقی لذت ببریم
مقدمه
قطعا همه از موسیقی مورد علاقشون لذت میبرن!
شنیدن یک آهنگ یا ملودی خاص حتما لذت بخش هست چون آدم رو یاد یک خاطره خوب میندازه یا یه حس خوبی به آدم میده.
ولی میخوام چند قدم جلوتر برم و بگم چطور میتونید هزار برابر بیشتر از شنیدن موسیقی لذت ببرید! نه تنها از آهنگ هایی که مورد علاقتون هست، بلکه هر قطعه موسیقی که میشنوید.
شنیدن موسیقی یک تخصص خیلی ظریف هست. یک هنر هست. هنر شنیدن موسیقی. و درک کردنش. یک هنر کامل، مثل نواختن یک ساز یا ساخت یک آهنگ.
بذارید براتون یک مثال بزنم تا متوجه بشید رابطه شنیدن موسیقی و لذت بردن ازش چطوری هست.
من عاشق اشعار حافظ هستم. بنظرم هر ایرانی که اشعار این هنرمند بزرگ رو میخونه لذت میبره. ولی هر کسی به اندازه ی برداشتش از اشعار حافظ ازش لذت میبره. کسی که زیاد از ادبیات فارسی نمیدونه فقط از آهنگین بودن و ظرافت غزلیات حافظ لذت میبره. و کسی که به ادبیات فارسی مسلط هست از کلمه به کلمه ی اشعار لذت میبره! چینش کلمات کنار هم دیگه، استفاده از قوائد دستوری به روشی بسیار هنرمندانه و... همه ی این ها باعث میشه هزار برابر لذت بیشتری ببره نسبت به کسی که زیاد از ادبیات فارسی نمیدونه.
هر اثر هنری که خلق میشه به معنی واقعی کلمه انعکاس عمیق ترین احساسات قلبی یکه هنرمند هست! و همین هر اثر هنری رو خاص میکنه. میخواد یک قطعه شعر باشه، نقاشی باشه، مجسمه باشه یا یک آهنگ... همشون از احساسات خالص متولد شدن! و پیش نیاز لذت بردن از یک اثر هنری اینکه داخلش شیرجه بزنی و تا عمیق ترین نقطش بری.
و اما درمورد موسیقی، من سالیان سال هست که به معنی واقعی کلمه داخل موسیقی زندگی میکنم! تقریبا همیشه در حال شنیدن موسیقی هستم، به تئوری موسیقی مسلط هستم و ساز های مختلفی مینوازم. وقتی یک آهنگ یا یک قطعه موسیقی رو میشنوم داخلش غرق میشم و تا عمیق ترین و جزئی ترین پیچ و خم های اون آهنگ یا قطعه موسیقی رو حس میکنم. بنظرم این بالاترین سطح لذت بردن از موسیقی هست!
توی این مقاله میخوام روش خودم رو از لذت بردن از موسیقی بررسی کنم. این روش هایی هست که برای من کار میکنه و باعث میشه واقعا یک آهنگ رو با همه وجودم حس کنم.
تئوری موسیقی
خب اولین قدم برای اینکه یک شنونده ی حرفه ای بشید این هست که تئوری موسیقی رو بشناسید. مثل هر تخصص دیگه ای باید وقت بذارید و تحقیق کنید و یاد بگیرید!
یعنی متوجه بشید که موسیقی چطوری کار میکنه و اجزاء تشکیل دهنده ی اون چه چیز هایی هست. و اینکه چه چیز هایی در عمل باعث میشه یک قطعه موسیقی ظرافت داشته باشه و باعث بشه اون قطعه یک شخصیت مستقل داشته باشه.
یاد مثالی که قبلا زدم بیفتید! نمیتونید بدون اینکه به دستور زبان فارسی مسلط باشید از اشعار حافظ لذت ببرید. برای اینکه تئوری موسیقی رو یاد بگیرید هم منابع زیادی هست. متاسفانه یا خوشبختانه اکثرا به زبان انگلیسی هستند. البته من قبلا توی دوتا مقاله از اول تا سطح پیشرفته مبانی موسیقی رو بررسی کردم همینجا. توی لیست مقاله هام میتونید پیداشون کنید.
مثلا وقتی تشخیص بدید که اون آهنگ داره از چه scaleیی استفاده میکنه و چینش نت ها کنار هم دیگه به چه صورتی هستند، یا اینکه بفهمید Chord progression اون آهنگ چی هست و.... خیلییییی کیف میکنید!
آشنایی با ژانر های موسیقی
یکی از مهم ترین قدم های آشنایی با یک آهنگ و قطعه موسیقی این هست که بدونید متعلق به کدوم ژانر موسیقی هست. وقتی با ژانر ها آشنا باشید ذهنتون میدونه که باید منتظر شنیدن چه چیزی باشه. و این خیلی برای من لذت بخش هست وقتی نشونه های هر ژانر رو میتونم داخل اون آهنگ تشخیص بدم.
مثلا وقتی Pop گوش میدید میدونید که باید منتظر یک Lyrics تکرار شونده باشید، یک ملودی خیلی گیرا و پر از احساس. و متن آهنگ هم معمولا درمورد عشق و لذت و روابط هست.
یا وقتی به Hard Rock گوش میدید باید منتظر یک Vocal خیلی خشن با scream های زیاد باشید. یک متن موسیقی خیلی جنجالی و تکنیک های مخصوص این ژانر مثل bass line های خیلی سنگین یا solo های گیتار Distortion!
حتما یک مقاله درمورد ژانر های موسیقی و شخصیت هر ژانر مینویسم! خیلی نکات ظریف و زیبایی داخل ژانرهای موسیقی وجود داره.
شنیدن تمام ساز ها!
شاید تا الان زیاد به این موضوع توجه نکرده باشید! ولی معمولا کسی به ساز های یک آهنگ توجه زیادی نمیکنه. این یکی از لذت بخش ترین چیزهایی هست که درمورد شنیدن آهنگ وجود داره. اول تشخیص بدید که چه ساز هایی در حال نواخته شدن هستن و بعد اون ها رو تصور کنید و به طور مستقل اونها رو بشنوید. یعنی صداها رو توی ذهنتون فیلتر کنید.
و خب واقعا نیاز به تمرین داره! مثلا یکی از اولین ساز هایی که من شخصا توی هر آهنگ میشنوم و روش تمرکز میکنم Drum set هست. چون خیلی اطلاعات میشه از نوع ریتم و timing و تکنیک های نواخته شدن این ساز درمورد اون آهنگ به دست آورد.
در کل وقتی بتونید هر ساز رو مستقل بشنوید میتونید همه رو باهم تصور کنید و باورتون نمیشه که چقدر لذت بخش هست!
بنوازید!
سعی کنید حداقل یک ساز بنوازید و بهش مسلط باشید. اینطوری میتونید خیلی ارتباط بیشتری با آهنگ های مختلف برقرار کنید و حتی اونها رو خودتون بنوازید و از شنیدنش لذت ببرید.
وقتی شما خودتون نوازنده باشید لذت خیلی بیشتری از شنیدن آهنگ ها میبرید. وقتی من آهنگی رو میشنوم و میخوام روش تمرکز کنم چشمام رو میبندم و خودم رو در حال نواختن اون آهنگ با گیتار یا پیانو تصور میکنم و سعی میکنم با جزییات کامل اون رو تصور کنم.
خیلی گوش کنید!
به آهنگ های مورد علاقتون بیش از حد گوش کنید! همه ی جزییاتش رو به خاطر بسپارید. کاری کنید که بخشی از ذهنتون بشه. مخصوصا اگر نوازنده باشید و بخواید اون آهنگ رو Cover کنید. این کار باعث میشه به همه ی نکات و پیچیدگی های اون آهنگ مسلط بشید و بعدا وقتی آهنگ دیگه ای شنیدید میتونید مرتبطش کنید با جزییاتی که ازش به ذهن دارید.
و حتی فقط با حافظه شنیداریتون اون آهنگ رو بنوازید! این اوج عشق کردن با یک آهنگ هست!
متن آهنگ رو متوجه بشید
اگر آهنگی که گوش میکنید بی کلام نیست متن موسیقی رو کامل متوجه بشید و اون رو حفظ کنید. به سیلاب های کلمات توجه کنید و ببینید که ملودی چطوری مثل رودخونه دور کلمات اون آهنگ جریان پیدا میکنه! همیشه متن موسیقی ارتباط مستقیم داره با حال و هوای ملودی اون آهنگ.
مثلا اگر آهنگ سبک pop هست و درمورد یک عشق ناکام یا جدایی و دلتنگی باشه اکثرا از scale های minor استفاده میشه که اصوات خیلی تاریک تر و ناراحت کننده تری هستند.
یا اگر به یک آهنگ metal گوش میدید که درمورد شیاطین دنیای تاریکی و اسرارشون باشه از یک scale Phrygian استفاده میشه که اصوات تاریک و اسرار آمیز داره.
یا اگر به یک آهنگ pop گوش میدید که درمورد لذت بردن از یک مهمونی در کنار معشوق باشه بیشتر از Major scale استفاده میشه که اصوات روشن و شادی داره.
در کل متن موسیقی یکی از کلیدی ترین پارامتر هایی هست که باعث میشه شما با اون آهنگ ارتباط برقرار کنید و لذت ببرید.
هنرمند ها رو بشناسید!
هر هنرمند یا هر گروه موسیقی یکسری امضا مخصوص دارن که داخل آهنگ هایی که نواختن میتونید پیدا کنید. اگر این امضاء هارو پیدا کنید همیشه از شنیدنشون لذت میبرید.
مثلا واضح ترین مشخصه گروه Metallica اون YEAHHHHH های معروف James هست ? همچنین solo های یونیک Kirk.
یا امضاء گروه Green day اون solo های گیتاری هست که فقط روی یک سیم به صورت نزولی یا صعودی نت های یک scale نواخته میشه.
یا امضاء Adele همون صدای Low و بسیار خاصی هست که موقع خوندن آدم رو میخکوب میکنه.
باید به اندازه کافی به همه آهنگ های خواننده یا گروه مورد علاقتون گوش کنید تا این جزییات رو توی همه آهنگاشون پیدا کنید.
ممنونم که مقاله من رو برای خوندن انتخاب کردید. ?
خلاصه ی کتاب الهام گرفته (INSPIRED)
جغرافیای قطع برق
داستان خانه قدیمی