مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
تقلید؛ بارزترین ویژگی یک میمون!
گرجیف همیشه میگفت: شما هرگز نمیتوانید انسان باشید مگر این که دست از میمون بودن بردارید! و او درست میگفت.
کسی از او پرسید: مگر بارزترین ویژگی میمون چیست؟ و او پاسخ داد: تقلید! کپی کردن. میمون، کارشناس ارشد تقلید کردن است! شما در سراسر زندگی چه کردهاید؟ انسان بودهاید یا میمون؟... شما هم فقط تقلید میکنید. به دور و برتان نگاه میکنید و روش دیگران را دنبال میکنید.
این درست نیست. تو اینجایی تا سناریوی منحصر به فرد خودت را زندگی کنی و این سناریو فقط و فقط از آن توست نه کس دیگری.
هستی به تو جان بخشیده تا مسیر ویژهای را در پیش بگیری. مسیری که هیچ کس دیگر نمیتواند بپیماید. فقط تو میتوانی، تو! نه حتی بودا و نه حتی مسیح. و آن وقت تو چه میکنی؟ از دیگران تقلید میکنی! از همین روست که هندوها میگویند تا زمانی که دست از تقلید برنداری، دوباره و چندباره به دنیا بازمیگردی. این همان نگرهی تناسخ و باززایی است؛ آن قدر به این دنیا بازمیگردی تا بالاخره سرنوشت شخصیات را محقق سازی و گلی را که تنها از آن توست شکوفا کنی. تا آن زمان مدام بازمیگردی.
و چگونه میتوانی شکوفا شوی وقتی که تقلید میکنی؟ یک موسیقیدان، هنرپیشه یا پزشک میبینی و میخواهی موسیقیدان، هنرپیشه یا پزشک شوی... میخواهی هر چیزی بشوی به جز خودت! در حالی که این تنها چیزی است که واقعا میتوانی بشوی و چیز دیگری ممکن نیست. هیچکس مثل تو نیست پس هیچکس نمیتواند ایدهآل تو باشد.
میتوانی عاشق یک بودا شوی. بودا زیباست اما او را کپی نکن وگرنه از دستش میدهی. مسیح فوقالعاده است اما دیگر به او نیازی نیست. هستی، پروندهی او را تمام و کمال بسته و به پایان رسانده است. او آنگونه که میبایست گل داده است. همین گونه هرگاه کسی به راحتی میشکفد دیگر هرگز بازنمیگردد.
مسیح را دوست بدار اما مقلد او نباش و گرنه نیمهکاره و ناتمام در رنج و بدبختی خواهی ماند. رفتار هیچکس را نمیتوان دقیقا کپی کرد اما میتوانی سرنخهایی داشته باشی و اگر کاملا هشیار و آگاه باشی آن سرنخها به تقلید کورکورانه بدل نخواهند شد. مثلا وقتی به یک بودا مینگری میتوانی چگونگی شکوفایی و روشنیدگیاش را و روشهایی را که او به کار برده به عنوان سرنخ داشته باشی. او چه میکرد؟ سعی کن آنها را درک و جذب کنی. رفتهرفته در این میان مسیر شخصیات را خواهی یافت و در کمال تعجب میبینی که هیچ شباهتی به مسیر بودا یا مسیح ندارد. تو باید در مسیر ویژهی خودت رشد کنی اما جذب همان روشهای بودا یا مسیح از ابتدا تو را یاری داده تا به این مرحله برسی.
این است تفاوت میان یک سالک حقیقی و یک مقلد صرف.
آموزههای اوشو - برگردان : فرهاد ارکانی 1378
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا میمونها هنوز وجود دارند و تبدیل به انسان نشدند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
احترام به عقاید, مغلطهای که همه تکرارش میکنند + 5 استدلال برای رد آن
مطلبی دیگر از این انتشارات
رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست...