مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
آیا «زندگی» چیزی جز «رنـــج» است؟
اوشو: بستگی به خودت دارد.
زندگی همچون یک بــوم خالی است.
هر چه تو روی آن نقش ببندی همان خواهد شد.
میتوانی رنج را به تصویر بکشی، میتوانی سرور را نقاشی کنی.
این آزادی، شکوه توست. میتوانی از این آزادی طوری استفاده کنی که تمام زندگیات تبدیل به جهنم شود؛ و یا میتوانی بهگونهای استفاده کنی که زندگیات تبدیل به چیزی زیبا شود، پر از سعادت و سرور و برکت.
همهاش بستگی به خودت دارد.
اما مردم بسیار نادان هستند، زیرا نمیدانند که روی این بوم سپید چه نقشی ترسیم کنند.
این را به تو واگذاشتهاند و تمام شکوه انسان در همین است که خودش انتخاب کند.
میتوانی یک بودا شوی یا یک مسیح؛ و میتوانی یک هیتلر باشی.
میتوانی یک جنایتکار باشی، یا یک مراقبهگر.
میتوانی به خویشتن اجازه دهی که در معرفت و آگاهی شکوفا شوی؛ و یا تبدیل به یک آدمآهنی شوی.
ولی یادت باشد، تنها تو مسئول هستی، نه هیچکس دیگر.
انسان مثبت کسی است که هر بامداد کنار پنجره میرود و میگوید: خدایا صبحبهخیر.
و انسان منفی و بدبین کسی است که کنار پنجره میرود و میگوید: وای ...خدای من، باز صبح شد!
◄ یک داستان
فقیر گرسنهای به درِ میهمانخانهای رسید که روی تابلوی سر در نوشته شده بود «میهمانخانه جرج و اژدها»
مرد در زد و وقتی در باز شد به زنی که در را باز کرده بود گفت: میتونید به یه مرد بیچاره لقمهای غذا بِدید؟
زن فریاد کشید: نه! و در را محکم به روی او بست.
مرد دوباره در زد، همان زن در را باز کرد، مرد فقیر گفت: خیلی گرسنهام، میشه یه لقمه غذا بهم بدید؟
زن بلند فریاد زد: نخیر برو گمشو بیسر و پا... دیگه هم این ورا پیدات نشه!
چند دقیقه بعد دوباره مرد فقیر در زد و وقتی همان زن در را باز کرد، مرد گفت: ببخشید، میشه چند کلمه هم با جرج صحبت کنم؟
... زندگی مهمانخانهای است به نام «جرج و اژدها».
میتوانی گاهی درخواست کنی که چند کلمه هم با جرج صحبت کنی!
برگردان: محسن خاتمی
ویرایش: فرهاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
نمیخوام بچهدار بشم، اشکالش چیه؟!
مطلبی دیگر از این انتشارات
از «کودکان» بگو! (2)
مطلبی دیگر از این انتشارات
جای سیاستپیشگان در تیمارستان است!